• : تعریف: a complete, often radical rearrangement, as in the structure or staff of a business or other organization.
- He was fired during the shake-up.
[ترجمه Mohsen] او هنکام تغییرات اساسی سازمانی، اخراج شد.
|
[ترجمه گوگل] او در جریان تکان دادن اخراج شد [ترجمه ترگمان] موقع حرکت، اخراج شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The government wanted to reform the institutions, to shake up the country.
[ترجمه Smat] دولت خواهان اصلاح نهاد ها بود تا تغییر اساسی در کشور ایجاد کند
|
[ترجمه گوگل]دولت می خواست نهادها را اصلاح کند، کشور را تکان دهد [ترجمه ترگمان]دولت می خواست موسسات را اصلاح کند و کشور را ترک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Shake up the medicine before taking it.
[ترجمه Smat] دارو را قبل از مصرف تکان دهید
|
[ترجمه گوگل]قبل از مصرف دارو را تکان دهید [ترجمه ترگمان]قبل از گرفتن دارو دارو رو تکون بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We've got to shake up all these people with old - fashioned ideas.
[ترجمه گوگل]ما باید همه این افراد را با ایده های قدیمی تکان دهیم [ترجمه ترگمان]باید با ایده های قدیمی دست و پنجه نرم کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Shake up the salad - dressing before you put it on.
[ترجمه Smat] سس را تکان دهید قبل از اینکه آن رو روی سالاد بزارید
|
[ترجمه گوگل]قبل از پوشیدن سالاد - سس را تکان دهید [ترجمه ترگمان]قبل از اینکه روشنش کنی لباس salad رو تکون بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Several new players have been brought in to shake up the team.
[ترجمه M] چندین بازیکنان برای یک تغییر اساسی در تیم آورده شده اند
|
[ترجمه گوگل]چند بازیکن جدید برای تکان دادن تیم به میدان آمده اند [ترجمه ترگمان]چندین بازیکن جدید برای فشردن تیم به اینجا آورده شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Shake up before drinking.
[ترجمه گوگل]قبل از نوشیدن خود را تکان دهید [ترجمه ترگمان]قبل از نوشیدن دست بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wake up today and shake up the world. It's a new year that welcomes you to shine and make your dreams come true. RVM
[ترجمه گوگل]امروز بیدار شوید و دنیا را تکان دهید این سال جدیدی است که از شما استقبال می کند تا بدرخشید و رویاهای خود را محقق کنید RVM [ترجمه ترگمان]امروز بیدار شوید و دنیا را تکان دهید یک سال جدید است که به شما خوش آمد می گوید تا درخشش داشته باشید و رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید rvm [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She believes some people will vote Labour to shake up the Conservatives and make them reconsider their policies.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که برخی از مردم به حزب کارگر رای خواهند داد تا محافظه کاران را متزلزل کرده و آنها را وادار به تجدید نظر در سیاست های خود کنند [ترجمه ترگمان]او بر این باور است که برخی مردم به حزب کارگر رای خواهند داد تا محافظه کاران را وادار به تجدید نظر در سیاست های خود کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The 43-year-old millionaire has been brought in to shake up Central Office.
[ترجمه masome ayazi] این میلیونر۴۳ساله برای تغییروتحول اساسی به دفترمرکزی آورده شد
|
[ترجمه گوگل]میلیونر 43 ساله را برای تکان دادن دفتر مرکزی آورده اند [ترجمه ترگمان]این میلیونر ۴۳ ساله برای دست دادن به دفتر مرکزی به اینجا آورده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He tried to shake up the race by resigning his Senate seat and shedding his tie.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با استعفا از کرسی سنا و کنار گذاشتن کراوات خود، رقابت را متزلزل کند [ترجمه ترگمان]او تلاش کرد با استعفا از صندلی سنا، مسابقه را ترک کند و کراواتش را رها کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Shake up the quintessential powder in the bag, tear down the smaller paster of the ventilate adhesive plaster, and then attach the bag to the volar.
[ترجمه گوگل]پودر اولیه کیسه را تکان دهید، چسب کوچکتر گچ چسب تهویه را پاره کنید و سپس کیسه را به ولار وصل کنید [ترجمه ترگمان]پودر ناب را در کیف بریزید، تکه های کوچک تر the را پاره کنید و سپس کیسه را به the وصل کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The new chairman will shake up the company.
[ترجمه masome ayazi] رئیس جدید شرمت رادگرگون خواهد کرد
|
[ترجمه گوگل]رئیس جدید شرکت را متزلزل خواهد کرد [ترجمه ترگمان]رئیس جدید شرکت را تکان خواهد داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He is no doubt determined to shake up the bureaucracy and act against corrupt officials.
[ترجمه گوگل]او بدون شک مصمم است تا بوروکراسی را متزلزل کند و علیه مقامات فاسد اقدام کند [ترجمه ترگمان]تردیدی نیست که او مصمم است پست بروکراسی را ترک کند و علیه مقامات فاسد عمل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The new president will shake up the company next week.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور جدید هفته آینده شرکت را متزلزل خواهد کرد [ترجمه ترگمان]رئیس جمهور جدید هفته آینده این شرکت را ترک خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Add the grenadine to the milk and shake up for a excellent milk shake alternative.
[ترجمه گوگل]گرنادین را به شیر اضافه کنید و برای یک جایگزین عالی برای شیر تکان دهید [ترجمه ترگمان]the را به شیر اضافه کنید و برای یک جایگزین تکان دادن شیر عالی تکان دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• arrange anew, reshuffle; agitate a shake-up is a major set of changes in an organization or system.
پیشنهاد کاربران
خونه تکونی سازمانی
خونه تکونی ( به معنای تغییرات زیاد )
زیر و رو شدن
سازماندهی مجدد دگرگونی شدید و اساسی
ورنداز و تجزیه
منقلب شدن، به هم ریختن
تحول ایجاد کردن
تعریف انگلیسی این کلمه: a process by which an organization makes a lot of big changes in a short time to improve its effectiveness فرایندیه که طی اون یه سازمان برای بهبود اثربخشیش در مدت زمان کوتاهی، تغییرات زیادی ایجاد میکنه. ... [مشاهده متن کامل]
لذا اینجور میشه ترجمه ش کرد: تغییر اعضا در جهت اصلاح سیاست، تجدید سازمانی، تغییر سازمانی بنیادی، تحول اساسی وگسترده برای بهبود یک مجموعه و. . . It has been learned via the grapevine that the cabinet shakeup is imminent. منابع غیر رسمی خبر میدهند که تغییر اعضای کابینه نزدیکه.