setscrew


(مکانیک) پیچ ضامن، پیچ میزان، پیچ تنظیم، پیچ هم بند، پیچ جاانداز، پیچ لغزش گیر، پیچ سردار

جمله های نمونه

1. Loosen the setscrew that secures the ring with the time meridian indicator.
[ترجمه گوگل]پیچ تنظیم حلقه را با نشانگر نصف النهار زمان باز کنید
[ترجمه ترگمان]با شل کردن setscrew که حلقه را با شاخص نصف النهار زمان حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Loosen setscrew and remove thread tention as m
[ترجمه گوگل]پیچ تنظیم را باز کنید و کشش رزوه را به صورت m بردارید
[ترجمه ترگمان]شل کردن و حذف نخ به صورت m
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Loosen setscrew 1 in the oil shield plate, and remove oil shield plate
[ترجمه گوگل]پیچ 1 صفحه محافظ روغن را باز کنید و صفحه محافظ روغن را بردارید
[ترجمه ترگمان]شل کردن ۱ در صفحه سپر نفت و حذف صفحه سپر نفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Equipped with four different electromotive spanner, can be in the sleeve size 3 seconds easily remove or tighten various kinds of car wheels setscrew
[ترجمه گوگل]مجهز به چهار آچار برقی مختلف، می تواند در سایز آستین 3 ثانیه به راحتی انواع مختلف پیچ چرخ های ماشین را جدا یا سفت کند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به چهار وسیله نقلیه الکتریکی مختلف مجهز است که می تواند ۳ ثانیه به اندازه آستین باشد و به راحتی انواع مختلفی از چرخ های ماشین را پاک یا محکم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The leadscrew is threaded into half of the journal and one of my homemade setscrew collars is keeping it in place.
[ترجمه گوگل]پیچ سرب در نیمی از ژورنال رزوه شده است و یکی از یقه های پیچ دست ساز من آن را در جای خود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]leadscrew به نصف روزنامه مربوط می شود و یکی از collars خانگی من آن را در جای خود نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Set "0 hour" on the R. A. and hour graduation ring to the R. A. indicator after loosening the graduation-ring setscrew.
[ترجمه گوگل]پس از باز کردن پیچ تنظیم حلقه فارغ التحصیلی، "0 ساعت" را روی R A و حلقه فارغ التحصیلی ساعت را روی نشانگر R A تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]روی R \"۰ ساعت\" تنظیم کنید الف و زنگ ساعت فارغ التحصیلی به سمت R الف شاخص بعد از شل شدن حلقه فارق التحصیلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] پیچ تنظیم پیچ ماشینی کوچک بدون دسته که نقطه ای در یک سرآن و سوکت شش پایه با فرورفتگی یا شیاری در طرف دیگر قرار دارد که برجستگیها یا دنده های روی محور را نگه می دارد .
[عمران و معماری] پیچ تنظیم - پیچ نصب
[مهندسی گاز] پیچ ضامن، پیچ میزان
[ریاضیات] پیچ ضامن، پیچ مغزی، پیچ میزان، پیچ تنظیم

انگلیسی به انگلیسی

• screw used to hold one object tightly against another

پیشنهاد کاربران

بپرس