set on

/ˈsetˈɑːn//setɒn/

معنی: پیش رفتن، حمله کردن، تحریک کردن به
معانی دیگر: 1- (به حمله یا خشونت و غیره) ترغیب کردن، واداشتن، (سگ را) کیش کردن 2- حمله کردن، فتیله، خوش

جمله های نمونه

1. Let freedom reign. The sun never set on so glorious a human achievement.
[ترجمه گوگل]بگذار آزادی حاکم شود خورشید هرگز غروب نکرد تا این چنین دستاورد بشری باشکوه باشد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was set on by robbers.
[ترجمه s] توسط دزدان وا داشته شده بود
|
[ترجمه اسکارلت] او توسط دزدان مورد حمله قرار گرفت.
|
[ترجمه گوگل]او توسط دزدان مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دزدا اون کار رو کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hotel is set on three floors. There's a bar and cafe at ground level.
[ترجمه گوگل]این هتل در سه طبقه قرار دارد یک بار و کافه در سطح همکف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هتل روی سه طبقه قرار دارد یک کافه و کافه در سطح زمین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The aircraft was set on automatic pilot.
[ترجمه گوگل]این هواپیما روی خلبان خودکار تنظیم شد
[ترجمه ترگمان]هواپیما بر روی خلبان خودکار تنظیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many of the chalets are set on a hillside reached by steps.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کلبه‌ها در دامنه تپه‌ای قرار دارند که پله‌ها به آن دسترسی دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کلبه ها در دامنه تپه قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A thirty-five-year-old man was set on by four youths last night.
[ترجمه گوگل]مردی سی و پنج ساله دیشب توسط چهار جوان مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک مرد سی و پنج ساله دیشب توسط چهار جوان تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don has his sights set on a career in law.
[ترجمه گوگل]دان به شغل وکالت توجه دارد
[ترجمه ترگمان]چشم انداز خود را در حرفه وکالت دنبال نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She seems set on marrying him.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد قصد دارد با او ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد با او ازدواج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The castle is set on a steep hill/hillside.
[ترجمه گوگل]قلعه بر روی تپه / دامنه شیب دار قرار دارد
[ترجمه ترگمان]قلعه روی تپه دامنه تپه ای قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I opened the gate, and was immediately set on by a large dog.
[ترجمه گوگل]دروازه را باز کردم و بلافاصله سگ بزرگی سوار شد
[ترجمه ترگمان]دروازه را باز کردم و بلافاصله توسط یک سگ بزرگ به راه افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His life was set on an irrevocable course.
[ترجمه گوگل]زندگی او در مسیری غیرقابل بازگشت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]زندگی او در مسیر غیرقابل فسخ قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She has her sights set on becoming a writer.
[ترجمه گوگل]او قصد دارد نویسنده شود
[ترجمه ترگمان]او sights دارد که نویسنده بشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I was set on by their dog as soon as I opened the gate.
[ترجمه گوگل]به محض باز کردن دروازه توسط سگ آنها به من راه افتاد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه در را باز کردم، سگ ها را کنار گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was set on by a thief in the park.
[ترجمه گوگل]او توسط دزد در پارک مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او را یک دزد پارک در پارک جا داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Seton and Ramsay were in favour, especially as this might well have a delaying effect on invasion moves.
[ترجمه گوگل]Seton و Ramsay موافق بودند، به خصوص که این ممکن است تأثیر تأخیر در حرکات تهاجم داشته باشد
[ترجمه ترگمان]سلی سیتن و رمزی به نفع خودشان بودند، به خصوص که این ممکن بود تاثیر تاخیر در حرکت تاخت و تاز را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Let them see that Seton was ejected.
[ترجمه گوگل]بگذار ببینند که ستون اخراج شد
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید آن ها ببینند که ستون سیتن طرد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. In fits and starts he told Seton, Ramsay, Gray and others the sorry tale.
[ترجمه گوگل]او در شروع کار به سیتون، رمزی، گری و دیگران این داستان متاسف را گفت
[ترجمه ترگمان]گاه و بیگاه به سیتن، رمزی، گری و دیگران داستان متاسف را تعریف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Sir Alexander Seton stumbled away, a stricken man.
[ترجمه گوگل]سر الکساندر ستون به طور تصادفی دور شد، مردی آسیب دیده
[ترجمه ترگمان]سر الکساندر سیتن تل و تل و خوران از آنجا دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Nodding, Seton gave the awaited signal to fire.
[ترجمه گوگل]با تکان دادن سر، سیتون علامت مورد انتظار را برای شلیک داد
[ترجمه ترگمان]سیتن سری تکان داد و منتظر علامت انتظار آتش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. At this last, Seton left them, to make for his own castle near Cockenzie, with his terrible news.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ستون آنها را ترک کرد تا با اخبار وحشتناک خود، قلعه خود را در نزدیکی کوکنزی بسازد
[ترجمه ترگمان]در این اواخر سیتن آن ها را ترک کرد تا با خبره ای وحشتناکی به قلعه خودش نزدیک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Roseanne Mirabella, PhD Associate Professor at Seton Hall University. She is the top nonprofit management education researcher in the field.
[ترجمه گوگل]Roseanne Mirabella، دانشیار PhD در دانشگاه Seton Hall او برترین محقق آموزش مدیریت غیرانتفاعی در این زمینه است
[ترجمه ترگمان]Roseanne Mirabella، استادیار دکترای دانشگاه سلی سیتن او یک محقق ارشد آموزش در زمینه آموزش و پرورش در این زمینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Skelton, Bond and Seton all suffered extreme damage to their cars .
[ترجمه گوگل]اسکلتون، باند و ستون همگی آسیب زیادی به خودروهای خود وارد کردند
[ترجمه ترگمان]Skelton، باند و سیتن همگی از آسیب شدید به cars آسیب دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Responsible for coordinating technical training in Seton Shanghai.
[ترجمه گوگل]مسئول هماهنگی آموزش فنی در ستون شانگهای
[ترجمه ترگمان]مسئول هماهنگی آموزش فنی در ستون سیتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Be the management representative of Seton Shanghai quality system.
[ترجمه گوگل]نماینده مدیریت سیستم کیفیت ستون شانگهای باشید
[ترجمه ترگمان]نماینده مدیریت سیستم کیفیت ستون استاندارد شانگهای باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. She said to Mrs Seton, "She is obstinate, but I have magic of my own.
[ترجمه گوگل]او به خانم ستون گفت: "او لجباز است، اما من از خودم جادو دارم
[ترجمه ترگمان]به خانم سیتن گفت: او کله شقی است، اما من خودم جادو دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Seton began his celebrated career as an illustrator of wildlife, not as a writer.
[ترجمه گوگل]ستون کار مشهور خود را به عنوان یک تصویرگر حیات وحش آغاز کرد، نه به عنوان یک نویسنده
[ترجمه ترگمان]سیتن کار مشهور خود را به عنوان یک تصویرگر حیات وحش، نه به عنوان یک نویسنده، آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Mrs Seton snorted in ridicule and leant closer. "Her first husband was no more than a boy!
[ترجمه گوگل]خانم ستون به تمسخر خرخر کرد و نزدیک تر شد «شوهر اولش پسری بیش نبود!
[ترجمه ترگمان]خانم سیتن با تمسخر خرناس کشید و به او نزدیک تر شد و گفت: \" اولین شوهر او بیش از یک پسر نبود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Mark Denbeaux, head of the Seton Hall University Center for Policy and Research, says the documents serve as the basis for detainees' continued detention.
[ترجمه مصطفی] مارک دنبو، رئیس مرکز سیاست و تحقیقات دانشگاه ستون هال، می گوید که این اسناد مبنایی برای ادامه بازداشت بازداشت شدگان است.
|
[ترجمه گوگل]مارک دنبو، رئیس مرکز سیاست و تحقیقات دانشگاه ستون هال، می گوید که این اسناد مبنایی برای ادامه بازداشت بازداشت شدگان است
[ترجمه ترگمان]مارک Denbeaux، رئیس مرکز مطالعات و سیاست دانشگاه سیتن هال، می گوید که این اسناد به عنوان اساس بازداشت شدگان به کار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش رفتن (فعل)
gain, advance, progress, get on, go forward, jut, proceed, precess, antecede, set on, butt, forego, get by, make way

حمله کردن (فعل)
attack, souse, aggress, assail, impinge, lay on, set on

تحریک کردن به (فعل)
set on

انگلیسی به انگلیسی

• instigate, provoke; advance

پیشنهاد کاربران

برانگیختن مردم یا حیوانات به منظور حمله کردن به کسی
( بیشتر حالت فعل معلوم )
set somebody/something on somebody to make
people or animals attack someone:
. The farmer threatened to set his dogs on us
...
[مشاهده متن کامل]

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
۲. ( حالت مجهول این فعل )
اگر شما بوسیله افراد یا حیواناتی بطور ناگهانی مورد حمله قرار بگیرید
if you are set on by people or animals, you are suddenly attacked by them:
A thirty - five - year - old man was set on by four youths last night.

غروب کردن ( خورشید )
to set on fire
به آتش کشیدن
تنظیم کردن
حمله کردن به کسی
be set on something
کاری را انجام دادن.
بر افروختن

بپرس