set eyes on

/sɛt aɪz ɑn//sɛt aɪz ɒn/

جمله های نمونه

1. From the moment he set eyes on her he knew that he wanted to marry her.
[ترجمه گوگل]از همان لحظه ای که به او چشم دوخت، فهمید که می خواهد با او ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]از لحظه ای که چشم به روت دوخته بود می دانست که می خواهد با او ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What was he doing when you last set eyes on him?
[ترجمه گوگل]آخرین باری که به او چشم دوختی چه کار می کرد؟
[ترجمه ترگمان]آخرین بار که چشمت بهش افتاد چی کار می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I hope I never set eyes on this place again!
[ترجمه Mahdi] امیدوارم دیگه هیچوقت نگاهم به این مکان نیفته
|
[ترجمه گوگل]امیدوارم دیگر هرگز به این مکان نگاه نکنم!
[ترجمه ترگمان]! امیدوارم دیگه هیچ وقت به این مکان نگاه نکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hope I never set eyes on him again.
[ترجمه گوگل]امیدوارم دیگه هیچوقت بهش نگاه نکنم
[ترجمه ترگمان] امیدوارم دیگه هیچ وقت چشمم بهش نیفتاده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But I personally haven't set eyes on it and I don't intend to.
[ترجمه گوگل]اما من شخصاً به آن توجه نکرده ام و قصد ندارم
[ترجمه ترگمان]اما من خودم حواسم به آن نیست و قصد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most of them would never set eyes on the place and few felt any loyalty towards it.
[ترجمه گوگل]اکثر آنها هرگز به آن مکان نگاه نمی کردند و تعداد کمی نسبت به آن احساس وفاداری می کردند
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن ها هرگز به جایی نگاه نمی کردند و کمی احساس وفاداری نسبت به آن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No sea that Marion had ever set eyes on was that particular shade of transparent, light-filled turquoise.
[ترجمه گوگل]هیچ دریایی که ماریون هرگز به آن چشم دوخته بود، آن سایه خاصی از فیروزه شفاف و پر نور نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ دریایی که ماریون چشمانش را به آن دوخته بود این بود که فیروزه ای، فیروزه ای، فیروزه ای روشنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From that day to this Adam had never set eyes on Mary Gage and had hardly ever thought of her.
[ترجمه گوگل]از آن روز تا به امروز، آدام هرگز به مری گیج چشم نداشت و به سختی به او فکر کرده بود
[ترجمه ترگمان]از آن روز به بعد، آدم هرگز به مری گیج خیره نشده بود و به ندرت به او فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bedford disliked Halsey the minute he set eyes on him.
[ترجمه گوگل]بدفورد از لحظه ای که هالسی را به او نگاه کرد از او متنفر بود
[ترجمه ترگمان]بدفورد به محض اینکه چشمش به او افتاد از Halsey بدش نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Just hours earlier she had set eyes on the pretty two-year-old and sister Anna-Camilla, seven, for the first time.
[ترجمه گوگل]چند ساعت قبل او برای اولین بار به دختر زیبای دو ساله و خواهر آنا کامیلا هفت ساله چشم دوخته بود
[ترجمه ترگمان]درست چند ساعت پیش چشمش به خواهر دو ساله و خواهر آنا - کامی - کامی افتاد، برای اولین بار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sybil had never even set eyes on Rodney so they couldn't possibly suspect him of her murder, now could they?
[ترجمه گوگل]سیبیل هرگز حتی به رادنی چشم نزده بود، بنابراین آنها نمی توانستند او را به قتل او مشکوک کنند، حالا می توانند؟
[ترجمه ترگمان]Sybil هرگز چشم به رادنی دوخته بود تا به او مظنون نشوند، حالا می توانستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No sooner did she set eyes on the gentleman than she recognised his pecuniary position to be merely temporary.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه به آن آقا چشم دوخت، متوجه شد که موقعیت مالی او صرفاً موقتی است
[ترجمه ترگمان]همین که چشمش به این مرد افتاد که وضع مالی او را صرفا موقتی تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But as soon as he set eyes on the girl he fell in love with her.
[ترجمه رضا ابراهیمی] همین که چشش به دختره افتاد عاشقش شد
|
[ترجمه گوگل]اما به محض اینکه به دختر چشم دوخت، عاشق او شد
[ترجمه ترگمان]اما به محض اینکه چشمش به دختری افتاد که عاشقش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Never anywhere have I set eyes on such a one.
[ترجمه گوگل]هرگز در هیچ کجا به چنین یکی چشم دوخته ام
[ترجمه ترگمان]هرگز هیچ جا چشمم به چنین کسی نیفتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Most of them had never set eyes on white people before.
[ترجمه گوگل]اکثر آنها قبلا هرگز به سفیدپوستان چشم نداشتند
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن ها هرگز چشم به مردم سفید دوخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• notice, see first

پیشنهاد کاربران

"Set eyes on" means to see or look at something or someone, usually for the first time.
✍️ دیدن یا نگاه کردن به چیزی یا کسی، معمولاً برای اولین بار.
👈مترادف: See, notice, glimpse, observe
👇مثال؛
...
[مشاهده متن کامل]

The moment I set eyes on the painting, I knew I had to buy it.
She fell in love with the city the first time she set eyes on it.
He couldn't believe his luck when he set eyes on the treasure chest.

مترادف هاش: clap eyes on و lay eyes on
see someone or something for the first time
چشمتان به کسی یا چیزی افتادن ( برای اولین بار )
To look at; to see for the first time
چشم به کسی یا چیزی افتادن
چشم به چشم شدن با کسی
چشم انداختن به کسی
دیدن ( مثلا ریخت کسی )
چشم بهش افتادن
منتظر موندم. . . به اصطلاح فارسی چشم به در دوختن
to see sb or sth for the first time
تا چشم کسی به چیزی بیفتد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس