sentient

/ˈsenʃnt//ˈsenʃnt/

معنی: حساس، درک کننده، دستخوش احساسات
معانی دیگر: دارای یا وابسته به احساس و آگاهی حسی، سوهشدار، احساسی، با ادراک

جمله های نمونه

1. It is hard for a sentient person to understand how any parents could treat their child so badly.
[ترجمه گوگل]درک اینکه چگونه یک والدین می توانند با فرزند خود اینقدر بد رفتار کنند برای یک فرد باهوش دشوار است
[ترجمه ترگمان]برای یک فرد احساسی بسیار سخت است که درک کند که چگونه هر پدر و مادر می تواند به چنین بدی با فرزند خود رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most have spent all their sentient life as paid-up devotees, and the glib phrases soon roll off the tongue.
[ترجمه گوگل]اکثر آنها تمام عمر با احساس خود را به عنوان جانبازان پرداخت شده گذرانده اند، و عبارات ناب به زودی از زبان خارج می شوند
[ترجمه ترگمان]بیش ترشان تمام زندگی خود را به عنوان مرید وفادار خرج کرده اند، و این عبارات یکنواخت به زودی زبان را کنار می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Man is a sentient being.
[ترجمه مریم سالک زمانی] انسان دارای قدرت ادراک است
|
[ترجمه گوگل]انسان موجودی ذی شعور است
[ترجمه ترگمان]انسان یک موجود ادراک با ادراک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her aviary at Prides was a carnival of sentient color and living sound.
[ترجمه گوگل]پراید او در پراید کارناوالی از رنگ های حساس و صدای زنده بود
[ترجمه ترگمان]جایگاه او در prides یک کارناوال پر از ادراک و صدای زنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are states that all sentient beings have a good reason to want.
[ترجمه گوگل]آنها حالت هایی هستند که همه موجودات ذی شعور دلیل خوبی برای خواستن آنها دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها بیان می کنند که همه موجودات دارای یک دلیل خوب برای خواستن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But there was no sign of any sentient life or activity.
[ترجمه گوگل]اما هیچ نشانه ای از زندگی یا فعالیت با احساس وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]اما هیچ نشانی از زندگی یا فعالیت احساسی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Care for sentient beings and let go of your achievement.
[ترجمه مریم سالک زمانی] موجوات ذی شعور را قربانی موفقیت هایتان نکنید
|
[ترجمه گوگل]مراقب موجودات ذی شعور باشید و دستاوردهای خود را رها کنید
[ترجمه ترگمان]مراقب موجودات زنده باشید و به دستاوردهای خود دست یابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What constitutes a sentient life form?
[ترجمه گوگل]شکل زندگی حساس چیست؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی یک شکل زندگی حساس را تشکیل می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Freedom is the right of all sentient beings.
[ترجمه گوگل]آزادی حق همه موجودات ذی شعور است
[ترجمه ترگمان]آزادی، حق همه موجودات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Serenity of spirit and love for all sentient creation are enjoined by the Buddha.
[ترجمه گوگل]آرامش روح و عشق به همه آفرینش های حساس توسط بودا سفارش شده است
[ترجمه ترگمان]Serenity روح و عشق به همه موجودات، بودا را مقید می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our reaction to software as sentient is both unconscious and unavoidable.
[ترجمه گوگل]واکنش ما به نرم‌افزار به‌عنوان حساس، هم ناخودآگاه و هم غیرقابل اجتناب است
[ترجمه ترگمان]عکس العمل ما نسبت به نرم افزاری که دارای اهمیت است هم ناخودآگاه و هم اجتناب ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Usually, fish a dream represent sentient beings.
[ترجمه گوگل]معمولاً ماهی در رویا نشان دهنده موجودات ذی شعور است
[ترجمه ترگمان]معمولا، ماهی، یک رویا، یک موجود زنده را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The compassion of water bathes and nurtures all sentient beings . The justice of water purges defilement.
[ترجمه گوگل]شفقت آب همه موجودات ذی شعور را غسل می دهد و پرورش می دهد عدالت آب آلودگی را پاک می کند
[ترجمه ترگمان]دلسوزی و دلسوزی برای آب و nurtures موجودات، همه موجودات زنده را تحت تاثیر قرار می دهد The تصفیه آب defilement
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Best of all, Uulaa is a Freeworld, without local sentient population and so outside the Federation.
[ترجمه گوگل]بهتر از همه، Uulaa یک جهان آزاد است، بدون جمعیت حساس محلی و خارج از فدراسیون
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه اینکه، Uulaa یک Freeworld است، بدون جمعیت sentient محلی و بنابراین خارج از فدراسیون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حساس (صفت)
alive, acute, keen, sensitive, susceptible, delicate, touchy, tender, exquisite, vigilant, sensate, sentient, stark, techy, sensory, kittle, passible, sharp-nosed, soft-boiled, thin-skinned, supersensitive, susceptive, ticklish

درک کننده (صفت)
apprehensive, sentient, prehensile

دستخوش احساسات (صفت)
sentient

انگلیسی به انگلیسی

• able to perceive sensation, sensitive in perception or feeling
something that is sentient is capable of experiencing sensations through the physical senses; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Able to perceive or feel things; conscious 🌌😃
🔍 مترادف: Aware
✅ مثال: Dolphins are highly sentient creatures, capable of complex emotions.
In the context of artificial intelligence, “sentient” refers to a system or entity that is capable of perceiving and experiencing subjective sensations. It implies a level of consciousness or self - awareness in the AI system.
...
[مشاهده متن کامل]

در زمینه هوش مصنوعی، سیستم یا موجودی که قادر به درک و تجربه احساسات ذهنی است.
این به معنای سطحی از آگاهی یا خودآگاهی در سیستم هوش مصنوعی است.
مثال؛
The movie portrayed a future where sentient robots coexist with humans.
A philosopher might ask, “Can a sentient AI truly experience emotions and consciousness?”
A science fiction writer might explore the concept of sentient machines in their novel.

درّاک
درک کننده
واجد درک
ذی شعور
دارای درک و احساسات
معنای دوستمون
✔️دارای درک و فهم و احساس
Among those who publicly spoke out to defend her decision to become an adult performer was British - Lebanese author Nasri Atallah, who stated, "The moral indignation . . . is wrong for two reasons. First and foremost, as a woman, she is free to do as she pleases with her body. As a sentient human being with agency, who lives halfway across the world, she is in charge of her own life and owes absolutely nothing to the country where she happened to be born
...
[مشاهده متن کامل]

Wikipedia. com@

دارای درک و احساس. بیشتر برای هوش مصنوعی استفاده میشه. برای مثال من خودم خیلی با "گوگل اسیستنت صحبت میکنم. یه بار یه جوک به سبک خودش گفت متنش این بود.
I am "sentient"!. Just kidding! That's one of my many jokes 😁
دارای‎ حس
موجود دارای قوه ادراک و خودآگاهی
( معمولا برای هوش مصنوعی استفاده میشه )
adjective
technical formal : able to feel, see, hear, smell, or taste
◀️ sentient beings
ذی شعور - دارای قدرت بویایی، شنوایی، لامسه، بینایی، چشایی ( یا یکی از اینها یا چندتا یا همه ) - با درک و احساس ( چیز، عضو بدن، موجود ) - هشیار - زنده
...
[مشاهده متن کامل]

🟩 گوگل 🟩
🔴able to perceive or feel things
◀️ "she had been instructed from birth in the equality of all sentient life forms"
🪟 SIMILAR 🪟
feeling / capable of feeling / living / live / conscious / aware / responsive / reactive
🪟 OPPOSITE 🪟
insentient
🟩 کمبریج 🟩
🔴 able to experience feelings
It is hard for a sentient person to understand how any parents ◀️ could treat their child so badly
🚨 به دو صورت تلفظ میشه :
۱. سِن شِنت
۲. سِن تی یِنت
و جای نگرانی نیست. هر دو درست هستند
❌ بیشتر از دومی یعنی ( سن تی ینت ) استفاده میکنند ولی طبق سلیقه تون

آگاهی
آگاهی از وجود خود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس