sensibility

/ˌsensəˈbɪləti//ˌsensəˈbɪlɪti/

معنی: حساسیت، احساس و درک، هش
معانی دیگر: سوهش پذیری، سوهشمندی، توانایی احساس، (معمولا جمع) احساسات، نازک طبعی، ظرافت طبع، زودرنجی

جمله های نمونه

1. tactile sensibility
سوهشمندی پرماسی،حساسیت لامسه ای

2. Everything he writes demonstrates the depth of his sensibility.
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که می نویسد نشان دهنده عمق حساسیت اوست
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که می نویسد عمق احساساتش را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No one with sensibility would buy the book.
[ترجمه گوگل]هیچ کس با هوشیاری کتاب را نمی خرید
[ترجمه ترگمان]هیچ کس با حساسیت کتاب را نخریده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You should marry intellect with sensibility in dealing with it.
[ترجمه گوگل]در برخورد با عقل باید با حساسیت ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]شما باید با عقل و منطق در مقابله با آن ازدواج کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With sharp eyes and keen sensibility, she has uncompromisingly tackled the hot issues in China.
[ترجمه گوگل]او با چشمانی تیزبین و هوشیاری تیزبینانه به مسائل داغ چین پرداخته است
[ترجمه ترگمان]با چشمانی تیز و حساسیت تیز، او به طور سازش ناپذیری به مسائل داغ چین رسیدگی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Trust your own palate and your own sensibility.
[ترجمه گوگل]به کام و حساسیت خود اعتماد کنید
[ترجمه ترگمان]به حس چشایی و حساسیت خودت اعتماد کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That contrast of tender sensibility and senseless brutality was etched into my mind, exposing the utter meaninglessness of violence and war.
[ترجمه گوگل]آن تضاد حساسیت لطیف و وحشیگری بی‌معنا در ذهنم نقش بسته بود و بی‌معنای مطلق خشونت و جنگ را آشکار می‌کرد
[ترجمه ترگمان]این تضاد احساسات لطیف و senseless در ذهن من حک شده و آشکار بود که خشونت و خشونت در جنگ دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has a much more refined sensibility than I even aspire to.
[ترجمه گوگل]او حساسیت بسیار دقیق‌تری از آنچه من حتی آرزو دارم دارد
[ترجمه ترگمان]خیلی more از آن چیزی است که من حتی آرزویش را هم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In these novels of great emotional intensity, sensibility and sentimentality lead to virtue.
[ترجمه گوگل]در این رمان‌های با شدت عاطفی، حساسیت و احساسات به فضیلت منجر می‌شود
[ترجمه ترگمان]در این رمان های شدت عاطفی بالا، حساسیت و حساسیت به فضیلت منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had the sensibility to see what war now really meant, and he had to power to explain it.
[ترجمه گوگل]او این حساسیت را داشت که ببیند جنگ اکنون واقعاً چه معنایی دارد، و باید قدرت توضیح آن را داشت
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که حالا جنگ چه معنایی دارد، و باید قدرت توضیح دادنش را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He revealed also the most unexpected sensibility.
[ترجمه گوگل]او همچنین غیرمنتظره ترین حساسیت را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین the sensibility را آشکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If this involves smuggling something of an avant-garde sensibility into the theorization of television, so be it.
[ترجمه گوگل]اگر این امر مستلزم قاچاق چیزی از حساسیت های آوانگارد به نظریه پردازی تلویزیون باشد، همین طور باشد
[ترجمه ترگمان]اگر این امر شامل قاچاق چیزی از حساسیت آوانگارد در نظریه پردازی تلویزیون باشد، پس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Visual sensibility is a prerequisite of art appreciation, and a genuine aesthetic experience is both self-sufficient and disinterested.
[ترجمه فاطمه فدایی یامی] حساسیت بصری پیش نیاز قدردانی از هنر است یک تجربه زیبا شناختی واقعی هم بی نیاز از غیر و هم بی غرضانه است .
|
[ترجمه گوگل]حساسیت بصری پیش نیاز قدردانی از هنر است و یک تجربه زیباشناختی واقعی هم خودکفا و هم بی‌علاقه است
[ترجمه ترگمان]درک بصری پیش نیاز قدردانی از هنر است و یک تجربه زیبایی شناختی واقعی هم خودکفا و هم disinterested
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was a fundamental assault on our sensibility and aroused a horror almost too deep for tears.
[ترجمه گوگل]این یک حمله اساسی به حساسیت ما بود و وحشتی را برانگیخت که تقریباً آنقدر عمیق بود که اشک نریزد
[ترجمه ترگمان]این یک حمله اساسی بود که نسبت به ما احساس می کرد و وحشت داشت بیش از آن که بتواند اشک بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His whole sensibility revolves around the fact that he was born white and is now a cop.
[ترجمه گوگل]تمام حساسیت او حول این واقعیت است که سفیدپوست به دنیا آمده و اکنون پلیس است
[ترجمه ترگمان]همه احساساتش به این واقعیت کشیده که او سفید به دنیا امده و حالا یک پلیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حساسیت (اسم)
friction, liking, delicacy, allergy, sensitivity, sensibility, keenness, sensitometer

احساس و درک (اسم)
sensibility

هش (اسم)
sensibility

انگلیسی به انگلیسی

• ability to perceive, ability to sense; perceptiveness, keenness of perception; sensitivity, capacity for emotional response; appreciation, capacity of refined distinction
someone's sensibility is their ability to experience deep feelings; a formal word.
sensibility is a tendency that people have to be influenced or offended by the things that other people say or do.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sense / sensitize / sensationalize
✅️ اسم ( noun ) : sense / sensibility / sensitivity / sensitization / sensor / sensuality / sensuousness / sensation / sensationalism
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : sensible / sensitive / senseless / sensory / sensual / sensuous / sensational / sensationalist
✅️ قید ( adverb ) : sensibly / sensitively / senselessly / sensuously / sensually / sensationally

حس پذیری
( باسط - دربارۀ دین )
سوهِشمندی
Sensibility قابلیت درک احساسات
Sensibilities احساسات
حساسیت
حساسیت ها
The show was careful not to offend local sensibilities ( = hurt the feelings of local people )
مشعر، شعور، وقوف
بینشfaculty of observation قوه ذهنی احساس و درک sensibility
نیروهای ذهنی از قلب عشق mental forces of the Love heart
Your arm is the world of true love, whispers of romance the Super sense love heart and together with hug heat awake of the" smell of Love paradise, is full of enjoyable peace of mind
...
[مشاهده متن کامل]

آغوش بازوی تو دنیایی از عشق واقعی است، زمزمه های رومانتیک سوپرآسانه قلب عاشق و با هم آغوش حرارت گرما بیدار از "
� بوی عشق بهشت، پر از آرامش لذت بخش از ذهن است
Your hug is a world of motivation for the love and fervor of femininity ( Lady's feelings ) to live a life with real love
آغوش شما دنیای انگیزه عشق و لطافت بانویی برای سپری جان عمر زندگی با عشق حقیقی است

بپرس