self made

/ˈselfˈmeɪd//selfmeɪd/

خودساخته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having achieved success, esp. material success, without help from others.

- a self-made millionaire
[ترجمه اکبر ابراهیمی] یک میلیونر خودساخته
|
[ترجمه گوگل] یک میلیونر خودساخته
[ترجمه ترگمان] یه میلیونر خودساخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: produced or made by oneself; homemade.

انگلیسی به انگلیسی

• self-made people have become successful and rich through their own efforts.

پیشنهاد کاربران

خودساخته
مثال:
DeJoria's self - made rise is an inspiring story.
پیشرفت و ترقی خودساخته ی دیجوریا یک داستان الهام بخش است.
خود ساخته
کسی که با تلاش های خودش به موفقیت می رسد و با موانع و مشکلات مبارزه می کند
a self - made man or woman has become successful and rich by their own efforts
دست ساز
⌞🖤⌝
𝐼 𝑁𝑒𝑒𝑑 𝑇𝒉𝑒 𝐻𝑎
𝑂𝑓 𝑀𝑦 𝐻𝑒𝑎𝑟𝑡 . . .

بپرس