selectively

جمله های نمونه

1. The printer is being selectively marketed in a handful of countries.
[ترجمه موسی] چاپگر در تعداد معدودی از کشورها به صورت گزینشی به بازار عرضه می شود.
|
[ترجمه گوگل]این چاپگر به صورت انتخابی در تعداد انگشت شماری از کشورها به بازار عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]این چاپگر به طور انتخابی در تعدادی از کشورها به بازار عرضه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Within the project, trees are selectively cut on a 25-year rotation.
[ترجمه گوگل]در این پروژه، درختان به طور انتخابی در یک چرخش 25 ساله قطع می شوند
[ترجمه ترگمان]در این پروژه، درختان به طور انتخابی در یک چرخش ۲۵ ساله قطع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The product will be selectively marketed in Europe and the US.
[ترجمه گوگل]این محصول به صورت انتخابی در اروپا و ایالات متحده عرضه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این محصول بصورت انتخابی در اروپا و آمریکا به بازار عرضه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By selectively removing certain males and females he tested various theories about why more males did not have multiple wives.
[ترجمه گوگل]او با حذف انتخابی برخی از مردان و زنان، نظریه‌های مختلفی را در مورد اینکه چرا تعداد بیشتری از مردان چند همسر ندارند، آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]با حذف انتخابی مردان و زنان، تئوری های مختلفی را مورد آزمایش قرار داد که چرا مردان بیشتر همسران خود را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Slowly and selectively the understanding of change and the desire to participate began to spread.
[ترجمه گوگل]به آرامی و انتخابی درک تغییر و تمایل به مشارکت شروع به گسترش کرد
[ترجمه ترگمان]به آرامی و به طور انتخابی درک تغییر و تمایل به مشارکت آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We cannot selectively numb emotions, when we numb the painful emotions, we also numb the positive emotions. Brene Brown
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم به طور انتخابی احساسات را بی حس کنیم، وقتی احساسات دردناک را بی حس می کنیم، احساسات مثبت را نیز بی حس می کنیم برن براون
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم به طور انتخابی احساسات را بی حس کنیم، وقتی احساسات دردناک را خنثی می کنیم، احساسات مثبت را نیز بی حس می کنیم Brene براون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thus these phenotypes are selectively advantageous for the microorganisms.
[ترجمه گوگل]بنابراین این فنوتیپ ها به طور انتخابی برای میکروارگانیسم ها سودمند هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین این phenotypes به طور انتخابی برای میکرو ارگانیسم ها مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But exactly how viral protein synthesis is selectively inhibited, leaving cellular protein synthesis relatively unaffected, is still not clear.
[ترجمه گوگل]اما دقیقاً اینکه چگونه سنتز پروتئین ویروسی بطور انتخابی مهار می شود و سنتز پروتئین سلولی را نسبتاً بی تأثیر می گذارد، هنوز مشخص نیست
[ترجمه ترگمان]اما دقیقا این که چگونه سنتز پروتیین ویروسی به صورت انتخابی مهار می شود و سنتز پروتئین سلولی نسبتا موثر است، هنوز مشخص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Use weed killers very selectively, for spot rather than general treatment.
[ترجمه گوگل]از علف کش ها بسیار انتخابی، برای درمان نقطه ای به جای درمان عمومی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]استفاده از قاتلین علف های هرز به صورت انتخابی، به جای درمان عمومی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rather, people interpret and retain media information selectively to reinforce their existing attitudes.
[ترجمه گوگل]در عوض، مردم برای تقویت نگرش های موجود خود، اطلاعات رسانه ها را به صورت انتخابی تفسیر و نگهداری می کنند
[ترجمه ترگمان]در عوض، مردم اطلاعات رسانه ها را به طور انتخابی تفسیر و حفظ می کنند تا نگرش های موجود خود را تقویت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A membrane selectively permeable to gases separates the buffer from the blood sample.
[ترجمه گوگل]غشایی که به طور انتخابی به گازها نفوذ می کند، بافر را از نمونه خون جدا می کند
[ترجمه ترگمان]غشا به طور انتخابی قابل نفوذ به گاز، بافر را از نمونه خون جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Option 2 or 3 may be used to selectively read out the modules that are not in error.
[ترجمه گوگل]گزینه 2 یا 3 ممکن است برای خواندن انتخابی ماژول هایی که خطا ندارند استفاده شود
[ترجمه ترگمان]گزینه ۲ یا ۳ را می توان برای خواندن انتخابی ماژول هایی که در اشتباه نیستند، به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The results showed that S. cerevisiae C could selectively utilize sucrose and the residual rate of stachyose and raffinose could be more than 96%.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که S cerevisiae C می تواند به طور انتخابی از ساکارز استفاده کند و میزان باقیمانده استاکیوز و رافینوز می تواند بیش از 96 درصد باشد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که S cerevisiae C می توانند به طور انتخابی از sucrose استفاده کنند و نرخ باقیمانده of و raffinose می تواند بیش از ۹۶ % باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is possible that prefrontal lobe is selectively involved in EBPM, but less involved in TBPM.
[ترجمه گوگل]این امکان وجود دارد که لوب پره فرونتال به طور انتخابی در EBPM درگیر باشد، اما کمتر در TBPM درگیر باشد
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که بخش جلویی به صورت انتخابی در EBPM دست داشته باشد، اما در TBPM کم تر دخالت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Adenosine A(subscript 2A) receptors are selectively localized in basal ganglia and can affect the locomotor activity.
[ترجمه گوگل]گیرنده های آدنوزین A (subscript 2A) به طور انتخابی در گانگلیون های پایه قرار می گیرند و می توانند بر فعالیت حرکتی تأثیر بگذارند
[ترجمه ترگمان]Adenosine A (subscript ۲ A)به طور انتخابی در غدد عصبی مرکزی قرار می گیرند و می توانند بر فعالیت locomotor تاثیر بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a selective manner; in a choosy manner, in a finicky manner, in a picky manner

پیشنهاد کاربران

We cannot selectively numb emotions
فک نکنم خیلی پیش بیاد که بشه استفاده من یه مثالشو آوردم و میگم کم پیش بیاد استفاده داشته شه
با خواست خود
به صورت انتخابی
( به شکل ) گزینشی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : select
✅️ اسم ( noun ) : selection / selectee / selector / selectivity
✅️ صفت ( adjective ) : select / selective / selectional
✅️ قید ( adverb ) : selectively
به صورت گزینشی
پیش فرضِ انتخاب شده.
به طور انتخابی
به صورت حساب شده
به صورتِ انتخابی، به طورِ گلچین شده
گزینشی

بپرس