seditious

/səˈdɪʃəs//sɪˈdɪʃəs/

معنی: فتنه جو، فتنه انگیز
معانی دیگر: وابسته به آشوب انگیزی، آشوب انگیز، فتنه جویانه، فتنه گر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: seditiously (adv.), seditiousness (n.)
(1) تعریف: of, constituting, or having the nature of sedition.
مشابه: revolutionary, subversive

- seditious pamphlets
[ترجمه گوگل] جزوه های فتنه انگیز
[ترجمه ترگمان] جزوه فتنه انگیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: given to or engaged in sedition.
مشابه: mutinous, revolting

- a seditious army colonel
[ترجمه گوگل] یک سرهنگ ارتش فتنه گر
[ترجمه ترگمان] یک سرهنگ ارتش seditious،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his seditious pamphlets
رساله های آشوب انگیز او

2. He fell under suspicion for distributing seditious pamphlets.
[ترجمه گوگل]او به دلیل توزیع جزوه های فتنه انگیز مورد سوء ظن قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او به خاطر توزیع کردن نشریات دادگستری، دچار سو ظن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Found guilty of seditious conspiracy and possession of illegal weapons, they are serving prison terms ranging from 35 to 105 years.
[ترجمه گوگل]آنها که به جرم توطئه فتنه انگیز و داشتن سلاح غیرقانونی مجرم شناخته شده اند، از 35 تا 105 سال حبس می گذرانند
[ترجمه ترگمان]آن ها در توطئه seditious و تملک سلاح های غیر قانونی مجرم شناخته شدند و از ۳۵ تا ۱۰۵ سال زندان خدمت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. to write seditious pamphlets.
[ترجمه گوگل]برای نوشتن جزوه های فتنه انگیز
[ترجمه ترگمان]برای نوشتن pamphlets
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The letter was declared seditious.
[ترجمه گوگل]این نامه فتنه انگیز اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این نامه به عنوان \"فتنه\" اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were seditious rebellious, traitorous T types.
[ترجمه گوگل]آنها تیپ تی فتنه گر و سرکش و خائن بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها seditious، types خائن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But what constituted "blasphemous, immoral, treasonable, schismatic, seditious or scandalous libels"?
[ترجمه گوگل]اما «افتراهای کفرآمیز، غیراخلاقی، خیانت آمیز، تفرقه افکنانه، فتنه انگیز یا رسواکننده» چیست؟
[ترجمه ترگمان]اما چه چیزی \"کفرآمیز، غیراخلاقی، treasonable، schismatic، seditious یا scandalous\" را تشکیل می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The scandalous, seditious and libelous books that need to be brought to justice in this remarkable sentence are suddenly revealed to have a soul.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های مفتضح، فتنه‌انگیز و افتراآمیز که باید در این جمله قابل توجه به دست عدالت سپرده شوند، ناگهان آشکار می‌شوند که روح دارند
[ترجمه ترگمان]کتاب های scandalous، فتنه انگیز و libelous که باید در این جمله قابل ملاحظه به پیشگاه عدالت آورده شوند، ناگهان آشکار می شوند که روح دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He encouraged the Boy Scout movement for seditious reasons.
[ترجمه گوگل]او جنبش پسران پیشاهنگی را به دلایل فتنه انگیز تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]به دلایل فتنه انگیز، او تشویق پسر را تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't make any stunt or purposively express seditious or sensational words; don't bruit rumors about contestants.
[ترجمه گوگل]هیچ بدلکاری یا عمداً کلمات فتنه انگیز یا هیجان انگیز را بیان نکنید شایعات در مورد شرکت کنندگان را خنثی نکنید
[ترجمه ترگمان]any یا purposively یا کلمات شورانگیز یا words را ادا نکنید، شایعات مربوط به مسابقه contestants را به زبان نیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was arrested after making a speech that the government considered to be seditious.
[ترجمه گوگل]او پس از ایراد سخنرانی که دولت آن را فتنه گرانه می دانست، دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]او پس از سخنرانی در مورد seditious شدن دولت دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In times of war and similar threats we are acutely sensitive of anything that is faintly seditious.
[ترجمه گوگل]در زمان جنگ و تهدیدهای مشابه، ما به شدت نسبت به هر چیزی که به شدت فتنه انگیز باشد، حساس هستیم
[ترجمه ترگمان]در زمان جنگ و تهدیدهای مشابه، ما به هر چیزی که به طور ضعیف seditious است، حساس هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Church distributed 000 copies before it was declared seditious.
[ترجمه گوگل]کلیسا قبل از اینکه فتنه انگیز اعلام شود 000 نسخه توزیع کرد
[ترجمه ترگمان]کلیسا ۰۰۰ نسخه از آن را به عنوان \"فتنه\" اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The inspector general of police declared the pastoral letter seditious and possession of it a crime.
[ترجمه گوگل]بازرس کل نیروی انتظامی این نامه شبانی را فتنه انگیز و داشتن آن را جرم اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]بازرس کل پلیس اعلام کرد که آن نامه pastoral، seditious و مالکیت آن یک جنایت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فتنه جو (صفت)
bellicose, militant, inflammatory, seditious

فتنه انگیز (صفت)
seditious, mutinous

انگلیسی به انگلیسی

• taking part in sedition, inciting dissent or rebellion; guilty of inciting rebellion (especially against the government)
something that is seditious encourages rebellion or resistance against the government.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sedition / seditionary
✅️ صفت ( adjective ) : seditionary / seditious
✅️ قید ( adverb ) : _
اغوا کننده

بپرس