• (1)تعریف: the return of comparative ease in breathing, following a brief period of exhaustion, that often occurs during a physically demanding activity such as running.
• (2)تعریف: renewed energy or spirit, usu. for the completion of an undertaking already begun.
جمله های نمونه
1. He got his second wind and ran on.
[ترجمه Amino] جان تازه ای گرفت و دوباره شروع به دویدن کرد.
|
[ترجمه گوگل]باد دومش را گرفت و دوید [ترجمه ترگمان]باد دوم را گرفت و به راه افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Finding a second wind, he rode away from his pursuers.
[ترجمه گوگل]با یافتن باد دوم، از تعقیب کنندگان خود دور شد [ترجمه ترگمان]چون باد دوم را دید از تعقیب کنندگان خود دور شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. So one perennial idea getting a second wind is the campaign to raise the pitifully low current minimum wage.
[ترجمه گوگل]بنابراین، یکی از ایدههای همیشگی ایجاد یک باد دوم، کمپین افزایش حداقل دستمزد فعلی بسیار پایین است [ترجمه ترگمان]بنابراین یک ایده جاودانه که یک باد دوم را به خود اختصاص می دهد، مبارزه برای افزایش حداقل دست مزد ناچیز در حال حاضر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Cruising along on a second wind.
[ترجمه گوگل]کشتی سواری در امتداد باد دوم [ترجمه ترگمان]در یک جهت باد دوم به راه افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She seems to have acquired a second wind.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او باد دوم را به دست آورده است [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او باد دوم را گرفته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She had got her second wind.
[ترجمه گوگل]او باد دومش را گرفته بود [ترجمه ترگمان]او باد دوم را گرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. By the 1980s Borge had got his second wind and looked like going on for ever as an international touring artist.
[ترجمه گوگل]در دهه 1980 بورخ دومین باد خود را گرفت و به نظر می رسید که برای همیشه به عنوان یک هنرمند تور بین المللی ادامه می دهد [ترجمه ترگمان]تا دهه ۱۹۸۰ میلادی، Borge دومین باد خود را از دست داده بود و به نظر می رسید که برای همیشه به عنوان یک هنرمند بین المللی سفر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She had dinner and got a second wind to finish painting.
[ترجمه گوگل]او شام خورد و باد دومی گرفت تا نقاشی را تمام کند [ترجمه ترگمان]شام خورده بود و بادی دیگری برای نقاشی کردن داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Young fellows, let's take a second wind and then go on.
[ترجمه گوگل]هموطنان جوان، بیایید یک باد دوم بکشیم و سپس ادامه دهیم [ترجمه ترگمان]مردان جوان، بیایید یک باد دوم را برداریم و بعد برویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When I get home I get my second wind.
[ترجمه گوگل]وقتی به خانه میرسم باد دومم را میگیرم [ترجمه ترگمان]وقتی رسیدم خونه، باد دومم رو می گیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The runner second wind after a few miles and was then able to complete the course.
[ترجمه گوگل]دونده پس از چند مایل باد دوم را انجام داد و سپس توانست مسیر را کامل کند [ترجمه ترگمان]دومین باد بعد از چند مایل بود و بعد می توانست مسیر را تکمیل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. John seemed to have gotten his second wind after drinking a cup of coffee.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید جان پس از نوشیدن یک فنجان قهوه، دومین باد خود را گرفته است [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که جان بعد از نوشیدن یک فنجان قهوه، باد دوم را گرفته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The runners got second wind when drinking water.
[ترجمه گوگل]دوندگان هنگام نوشیدن آب، باد دوم را دریافت کردند [ترجمه ترگمان]دوندگان در هنگام نوشیدن آب دومین باد را به دست آوردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Gradually, you will get your second wind to complete your project.
[ترجمه گوگل]به تدریج، دومین باد خود را برای تکمیل پروژه خود دریافت خواهید کرد [ترجمه ترگمان]به تدریج، شما دومین باد خود را برای تکمیل پروژه خود به دست خواهید آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. If China wants to give property a second wind, it could cut mortgage interest rates.
[ترجمه گوگل]اگر چین بخواهد بار دوم به املاک بدهد، می تواند نرخ بهره وام مسکن را کاهش دهد [ترجمه ترگمان]اگر چین می خواهد به دارایی یک باد دوم بدهد، می تواند نرخ بهره وام مسکن را کاهش دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• renewed energy or vigor after a period of mental or physical effort and exertion; renewed spirit or energy in order to go on with an undertaking already started if a person or an activity gets a second wind, they are able to continue after a difficult or strenuous period.
پیشنهاد کاربران
نفس گرفتن ( وقتی خسته و از نفس افتاده شده ایم )
جون تازه • We started to feel we couldn't walk any further but when we saw the village in the distance we got a/our second wind. ما احساس کردیم که دیگه نمیتونیم راه بریم اما وقتی روستا رو در مسیر مون دیدیم جون تازه گرفتیم