1. second degree burn
(در اثر سوختگی) سرخ شدن پوست و تاول زدن آن،سوختگی درجه دو
2. second degree manslaughter
قتل غیرعمدی
3. second lieutenant
ستوان دوم
4. second person singular
دوم شخص مفرد
5. second cousin
نوه عمو (یا دایی یا خاله یا عمه)،فرزند عمو (و غیره ی) پدر یا مادر
6. second in command
فرمانده ثانی،معاون فرمانده
7. second to none
از همه بهتر
8. a second stringer
آدم دست دوم،عضو تیم دوم
9. every second day
یک روز درمیان
10. his second shot went through the basket
پرتاب دوم او از حلقه رد شد.
11. on second thought, i think i'll accept your offer
پس از اندیشه ی مجدد احتمالا پیشنهاد شما را قبول خواهم کرد.
12. the second bell
زنگ دوم
13. the second bullet sank him to the ground
گلوله ی دوم او را (بر زمین) انداخت.
14. the second century b. c.
قرن دوم پیش از میلاد
15. the second chapter describes his birthplace
فصل دوم،زادگاه او را شرح می دهد.
16. the second course (of the dinner) consisted of salad and the fifth, of fried fish
بخش دوم (شام)،سالاد و بخش پنجم ماهی سرخ کرده بود.
17. the second factor is even more important than the first one
عامل دوم از اولی هم مهمتر است.
18. the second house starts at nine
سانس دوم ساعت نه آغاز می شود.
19. the second impression of this book will be published soon
چاپ دوم این کتاب به زودی منتشر خواهد شد.
20. the second round of championship games
دوره ی دوم مسابقات قهرمانی
21. the second series of contests
دوره ی دوم مسابقات
22. the second shot of the missile will be tomorrow
پرتاب ثانوی موشک فردا خواهد بود.
23. the second string goalie
دروازه بان تیم دوم
24. the second time i saw her she was ill
دومین دفعه ای که او را دیدم بیمار بود.
25. the second unit of this textbook
بخش دوم این کتاب درسی
26. the second volume deals with latter events
جلد دوم با رویدادهای اخیر سر و کار دارد.
27. the second volume of his novel
جلد دوم رمان او
28. the second year of my stay in san diego
دومین سال اقامت من در سان دیگو
29. (at) second hand
1- (به طور) غیرمستقیم،(از منبع) دست دوم 2- کهنه،مستعمل
30. at second hand
به طور غیر مستقیم،از دست دوم
31. on second thought
پس از تفکر مجدد (درباره ی چیزی)
32. play second fiddle
(به ویژه از نظر عشق یا دوستی) در درجه ی دوم قرار داشتن
33. play second fiddle (to)
نقش ثانوی داشتن،در درجه ی دوم اهمیت بودن
34. during the second quarter of the first half, our team made four goals
در نیمه ی دوم هاف تایم اول تیم ما چهار گل زد.
35. during the second world war
طی جنگ جهانی دوم
36. esfahan ranks second amongst iran's cities
در میان شهرهای ایران اصفهان مقام دوم را دارد.
37. his father's second wife
زن دوم پدرش
38. the first, second or third intention
زخم جوشی درجه ی اول یا دوم یا سوم
39. to travel second class
(با قطار یا اتوبوس و غیره) درجه دو سفر کردن
40. he drank the second cup too
او (محتویات) فنجان دوم را هم خورد.
41. i like the second one better
من دومی را بیشتر دوست دارم.
42. rustam shot the second arrow
رستم تیر دوم را رها کرد.
43. she drank a second glass of fruit cup
او لیوان دوم معجون آب میوه را نوشید.
44. the first and second prizes went to mehri and julie respectively
جایزه ی اول و دوم به ترتیب به مهری و جولی تعلق گرفت.
45. there exists a second option
یک شق ثانوی هم وجود دارد.
46. they fired a second rocket shot at the moon
یک موشک دیگر به سوی ماه پرتاب کردند.
47. child of the second bed
بچه ی زن دوم
48. a balcony rimming the second floor
بالکنی که دورادور طبقه دوم را گرفته بود
49. a poor husband whose second wife has died also
شوهر بدبختی که زن دومش هم مرده است
50. a thousand meters per second
هزار متر در هر ثانیه
51. he drove off in second
او با دنده ی دوم راند و رفت.
52. he used to peddle second hand opinions to rural audiences
او عقاید دست دوم را به خورد شنوندگان روستایی می داد.
53. it exploded in a second
در یک آن منفجر شد.
54. my horse came in second
اسب من (در مسابقه) دوم شد.
55. the issue of the second printing of this book
انتشار دومین چاپ این کتاب
56. the king designated his second son as his successor
پادشاه پسر دوم خود را به عنوان جانشین برگزید.
57. to hear a story second hand
واقعه ای را از زبان دیگری (نه از خود شخص) شنیدن
58. a fraction of a second
یک لحظه،بخش کوچکی از یک ثانیه
59. a fifteen-minute intermission between the second and the third acts of the play
یک میان پرده پانزده دقیقه ای بین پرده ی دوم و سوم نمایش
60. as a painter he is second to none
از نظر نقاشی رودست ندارد.
61. near the end of the second half our team rallied and won the game 4 to 3
در اواخر نیمه ی دوم تیم ما جانفشانی بیشتری کرد و مسابقه را 4به 3 برد.
62. the angel appeared for a second and then disappeared
فرشته یک لحظه ظاهر و سپس ناپدید شد.
63. we have history in the second period
زنگ دوم تاریخ داریم.
64. 2000 to 1001 b. c. is the second millenium b. c.
1001 تا 2000 پیش از میلادعبارتست از هزاره ی دوم پیش از میلاد
65. keep going till you reach the second alley
بروید تا به کوچه ی دوم برسید.
66. the house is located in the second impasse
خانه در بن بست دوم قرار دارد.
67. another bite at the cherry (or a second bite at the cherry)
(انگلیس - عامیانه) یک فرصت دیگر
68. can i see your book for just a second ?
آیا می توانم کتاب شما را فقط برای یک لحظه ببینم ؟
69. churchill was determined to draw america into the second world war
چرچیل مصمم بود امریکا را هم به جنگ جهانی دوم بکشاند.
70. i grant your first point but not your second
نکته ی اول شما را قبول دارم ولی دومی را نه.