1. sea bases
پایگاه های (نیروی) دریایی
2. sea battle
نبرد دریا
3. sea charts
نقشه های دریانوردی
4. sea gulls scavenged the remains of the fish market
مرغان دریایی باقیمانده های بازار ماهی را لاشخوری می کردند.
5. sea nymphs hourly ring his knell
(شکسپیر) پریان دریایی هر ساعت برایش ناقوس می زنند.
6. sea reek
بخار دریا
7. sea routs
راه های دریایی
8. sea smells
بوهای دریا
9. sea spray
ترشح آب دریا
10. sea traffic
رفت و آمد دریایی
11. sea transportation is the most economical
حمل و نقل دریایی از همه ارزان تر است.
12. sea water evaporates
آب دریا بخار می شود.
13. a sea battle
نبرد دریایی
14. a sea monster
هیولای دریایی
15. a sea of troubles
دریایی از مشکلات
16. a sea yacht
کشتی تفریحی دریارو
17. some sea turtles have four flippers
برخی لاک پشت های دریایی چهار باله دارند.
18. the sea ebbs and flows
دریا پس کشند و برکشند (جزر و مد) می کند.
19. the sea is a great storehouse of raw materials
دریا منبع بزرگی از مواد خام است.
20. the sea is calm tonight
امشب دریا آرام است.
21. the sea is endless (and) its shore is invisible
دریا بی انتهاست،ساحلش ناپیداست
22. the sea seemed to be melting into the sky
به نظر می رسید که دریا دارد با آسمان ممزوج می شود.
23. the sea surged on the massive cliffs
دریا بر صخره های غول آسا می خروشید (فراریز می کرد).
24. the sea tiding planks to the shore
دریایی که تخته به کرانه می آورد
25. the sea was rolling in immense surges
موج های عظیم در دریا می خروشیدند.
26. the sea was stormy and foamy
دریا توفانی و کف آلود بود.
27. the sea was wild with storm
توفان دریا را متلاطم کرده بود.
28. at sea
1- در دریای آزاد 2- گیج،سردرگم
29. a calm sea
دریای آرام
30. a deep sea
دریای ژرف
31. a heavy sea
دریای توفانی
32. a quiet sea
دریای آرام
33. a stormy sea
دریای طوفانی
34. a stormy sea
دریای توفانی
35. after the sea calms, you can swim again
پس از آرام شدن دریا می توانید دوباره شنا کنید.
36. an ugly sea
دریای توفانی
37. land and sea mines
مین های زمینی و دریایی
38. on the sea bed
در کف (ته) دریا
39. when the sea is stormy, small craft should not put to sea
وقتی که دریا توفانی است قایق های کوچک نباید به دریا بروند.
40. follow the sea
از راه کار در کشتی امرار معاش کردن،ملوانی کردن
41. go to sea
1- ملوان شدن 2- سوار کشتی شدن،مسافرت دریایی کردن
42. on the sea
در کنار دریا،در کرانه
43. england is a sea power
انگلیس نیروی دریایی نیرومندی دارد.
44. land animals and sea animals
جانوران خشکی و جانوران دریایی
45. nor let the sea surpass its bounds
(میلتون) و نگذار دریا از کران خود فراتر رود.
46. redolent of the sea
دارای بوی دریا
47. storm - tossed sea
دریای متلاطم در اثر توفان
48. the welter of sea waves
خروش امواج دریا
49. to suffer a sea change
دستخوش دگرگونی بزرگ شدن
50. put (out) to sea
با کشتی حرکت کردن،(کشتی) به دریا رفتن
51. a hundred meters above sea level
صد متر بلندتر از سطح دریا
52. a limb of the sea
شاخه ای از دریا
53. after the storm, the sea was covered with foam
پس از توفان دریا از کف پوشیده شده بود.
54. an arm of the sea
شاخه ای از دریا
55. england became a great sea power
انگلیس قدرت دریایی بزرگی شد.
56. lands reclaimed from the sea
زمین هایی که از دریا گرفته شده است
57. survivors weltered in the sea for four days
زنده مانده ها چهار روز در دریا با امواج دست به گریبان بودند.
58. ten meters under the sea
ده متر زیر دریا
59. the bosom of the sea
در دل دریا
60. the breast of the sea
دل دریا
61. the depths of the sea
اعماق دریا
62. the lap of the sea against the rocks
صدای شلپ شلپ دریا بر صخره ها
63. the proximity of the sea modifies the temperature
نزدیک بودن دریا از گرما می کاهد.
64. the rising of the sea level will drown many of the world's cities
بالا رفتن آب دریا موجب زیر آب رفتن بسیاری از شهرهای جهان خواهد شد.
65. the shell of a sea turtle
لاک یک لاک پشت دریایی
66. the surge of the sea
فراریز دریا
67. the verge of the sea
کناره ی دریا
68. the vicissitude of the sea
غیر قابل اعتماد بودن دریا
69. the voice of the sea
آوای دریا
70. we sat by the sea cogitating the meaning of life
ما کنار دریا نشستیم و درباره ی مفهوم زندگی به تفکر پرداختیم.