scrutineer

/ˌskruːtɪˈnɪər//ˌskruːtɪˈnɪə/

معنی: ممیز، بازرس، بازرس اراء
معانی دیگر: انگلیس بازرس اراء

جمله های نمونه

1. The chairman of the 1922 Committee and scrutineers designated by him will he available to receive nominations.
[ترجمه learner] لطفا He با be تصحیح شود
|
[ترجمه گوگل]رئیس کمیته 1922 و بازرسینی که توسط او تعیین شده اند، برای دریافت نامزدها در دسترس خواهند بود
[ترجمه ترگمان]رئیس کمیته ۱۹۲۲ و scrutineers تعیین شده از سوی او برای پذیرش نامزدی در اختیار او قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Not while scrutineers watched, and calculators assessed?
[ترجمه گوگل]نه در حالی که موشکافان تماشا می کردند و ماشین حساب ها ارزیابی می کردند؟
[ترجمه ترگمان]در حالی که scrutineers تماشا می کردند و ماشین حساب هم مورد ارزیابی قرار می گرفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The plenary assembly official election supposes scrutineer 3
[ترجمه گوگل]انتخابات رسمی مجمع عمومی، متصدی 3 را فرض می کند
[ترجمه ترگمان]انتخابات رسمی مجمع عمومی supposes ۳ scrutineer ۳ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Included in their package of proposals are a national scrutineer and adviser on student association accounts and activities.
[ترجمه گوگل]در بسته پیشنهادی آنها یک کارشناس و مشاور ملی در مورد حساب ها و فعالیت های انجمن دانشجویی گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The names of the proposer and seconder will not be published and will remain confidential to the scrutineers.
[ترجمه گوگل]اسامی پیشنهاد دهنده و نفر دوم منتشر نخواهد شد و برای بازرسان محرمانه خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]اسامی پیشنهادکننده و seconder منتشر نخواهد شد و برای the محرمانه باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The conference first adopted the congress to elect the scrutineer and the total scrutineer name list.
[ترجمه گوگل]کنفرانس ابتدا کنگره را برای انتخاب متصدی و فهرست اسامی مجریان کل تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس ابتدا کنگره را برای انتخاب the و فهرست اسامی scrutineer تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ممیز (اسم)
point, expert, auditor, decimal point, radix point, scrutineer, verifier

بازرس (اسم)
warden, scrutineer, controller, inspector

بازرس اراء (اسم)
scrutineer

انگلیسی به انگلیسی

• critic, examiner, official inspector (mainly of voting ballots)

پیشنهاد کاربران

بازرس / ناظر / کنترل کننده
در انتخابات، scrutinizer یا scrutineer، به معنای شخصی هست که نظارت بر فرایند شمارش آرا و رای گیری داره.
در ورزش: کسی که مسابقات را نظارت و قضاوت می کنه.
در حوزه تجاری به شخصی گفته می شه که بررسی فرایند ها و گزارش های مالی رو انجام می ده.

بپرس