فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scours, scouring, scoured
حالات: scours, scouring, scoured
• (1) تعریف: to scrub energetically.
• مترادف: scrape, scrub
• مشابه: abrade, brush, clean, cleanse, swab, wash
• مترادف: scrape, scrub
• مشابه: abrade, brush, clean, cleanse, swab, wash
- The cook scoured the copper pots.
[ترجمه گوگل] آشپز دیگ های مسی را تمیز کرد
[ترجمه ترگمان] آشپز ظروف مسی را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آشپز ظروف مسی را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to remove (dirt or the like) by scrubbing.
• مترادف: scrape, scrub
• مشابه: brush, clean, cleanse, rub, wash
• مترادف: scrape, scrub
• مشابه: brush, clean, cleanse, rub, wash
- They had to scour the scum from the old bathtub.
[ترجمه گوگل] آنها مجبور بودند که تفاله های وان حمام قدیمی را تمیز کنند
[ترجمه ترگمان] مجبور شدند the را از وان قدیمی پاک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مجبور شدند the را از وان قدیمی پاک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to open up (a pipe, channel, or the like) by forcing water through, or to wear away by water erosion.
• مترادف: abrade, erode
• مشابه: clean out, clear, gnaw, lave, open, purge, unblock, wash
• مترادف: abrade, erode
• مشابه: clean out, clear, gnaw, lave, open, purge, unblock, wash
- The work crew scoured the clogged storm drains.
[ترجمه گوگل] خدمه کار زهکش های مسدود شده طوفان را تمیز کردند
[ترجمه ترگمان] جاشو ان کار تونل تاریک و مسدود شده طوفان را زیر و رو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جاشو ان کار تونل تاریک و مسدود شده طوفان را زیر و رو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The creek scoured its banks.
[ترجمه گوگل] نهر کناره هایش را جست و جو کرد
[ترجمه ترگمان] نهر نهر خود را شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نهر نهر خود را شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to clean something by scrubbing.
• مترادف: scrub
• مشابه: brush, clean, scrape, wash
• مترادف: scrub
• مشابه: brush, clean, scrape, wash
اسم ( noun )
مشتقات: scourer (n.)
مشتقات: scourer (n.)
• (1) تعریف: the act or effect of scouring.
• مترادف: scrub
• مترادف: scrub
• (2) تعریف: the eroding action of water.
• مترادف: erosion
• مترادف: erosion
- the scour of the pounding waves
[ترجمه گوگل] آبشستگی امواج کوبنده
[ترجمه ترگمان] the که به شدت تکان می خورد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] the که به شدت تکان می خورد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (usu. pl. but used with a sing. or pl. verb) diarrhea in livestock, caused by an infection of the intestines.
فعل گذرا ( transitive verb )
• (1) تعریف: to travel over, esp. while looking for something.
• مترادف: search
• مشابه: comb, hunt, look over, rake, ransack, scan, scope, scrutinize
• مترادف: search
• مشابه: comb, hunt, look over, rake, ransack, scan, scope, scrutinize
- Police scoured the area for the missing girl.
[ترجمه گوگل] پلیس منطقه را برای یافتن دختر گمشده جست و جو کرد
[ترجمه ترگمان] پلیس ناحیه را برای دختر گم شده جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پلیس ناحیه را برای دختر گم شده جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to examine thoroughly.
• مترادف: comb, examine, search
• مشابه: look over, look through, scan, scrutinize
• مترادف: comb, examine, search
• مشابه: look over, look through, scan, scrutinize
- The historian scoured old newspapers for first-hand accounts.
[ترجمه گوگل] مورخ روزنامههای قدیمی را جستوجو کرد تا گزارشهای دست اولی پیدا کند
[ترجمه ترگمان] مورخ، روزنامه های قدیمی را برای حساب های بانکی اول شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مورخ، روزنامه های قدیمی را برای حساب های بانکی اول شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: scours, scouring, scoured
مشتقات: scourer (n.)
حالات: scours, scouring, scoured
مشتقات: scourer (n.)
• : تعریف: to travel around an area, esp. while looking for something.
• مشابه: hunt, look, rake, search
• مشابه: hunt, look, rake, search
- We scoured for seashells all morning.
[ترجمه گوگل] تمام صبح به دنبال صدف ها گشتیم
[ترجمه ترگمان] کل صبح داشت صدف جمع می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کل صبح داشت صدف جمع می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید