scoria

/ˈskɔːriːə//ˈskɔːrɪə/

معنی: کف، تفاله معدنی
معانی دیگر: (فلزکاری) سرباره، ریماه، داش، تفاله ی فلز، مواد زاید، روباه، سربار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: scoriae
مشتقات: scoriaceous (adj.)
(1) تعریف: the refuse remaining after metal has been smelted from ore; slag.

(2) تعریف: loose burnt lava cinders.

جمله های نمونه

1. Studying the feasibility of using graphite scoria as filling material of expressway.
[ترجمه گوگل]بررسی امکان سنجی استفاده از گرافیت اسکوریا به عنوان ماده پرکننده بزرگراه
[ترجمه ترگمان]مطالعه امکان سنجی استفاده از scoria گرافیتی به عنوان مواد پر کننده بزرگراه را مطالعه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The eruption opened a 500-meter (000-foot) fissure, and also produced lava fountains that built several hills of bubble-filled lava rocks (scoria) along the vent.
[ترجمه گوگل]این فوران یک شکاف 500 متری (000 فوتی) را باز کرد و همچنین فواره های گدازه ای را ایجاد کرد که تپه های متعددی از سنگ های گدازه پر از حباب (اسکوریا) را در امتداد دریچه ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]این فوران یک شکاف ۵۰۰ متری (۰۰۰ فوتی)ایجاد کرد و همچنین فواره های lava تولید کرد که چندین تپه از سنگ های گدازه پر از حباب (scoria)را در امتداد این منافذ ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When lightweight aggregate concrete is prepared, scoria is mixed in as the coarse aggregate. while steel fibers-polypropylene fibers and hybrid fibers are added respectively.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بتن سبک وزن آماده می شود، اسکوریا به عنوان سنگدانه درشت مخلوط می شود در حالی که الیاف فولادی - الیاف پلی پروپیلن و الیاف هیبریدی به ترتیب اضافه می شوند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سنگ دانه سبک وزن آماده می شود، scoria به عنوان سنگ دانه های درشت ترکیب می شود در حالی که الیاف فولادی - پلی پروپیلن و الیاف هیبرید به ترتیب اضافه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The major characteristics of this deposit are well-developed parallel beddings and cross beddings, with the deposit components of basaltic volcanic scoria and basal or wall-rock fragments.
[ترجمه گوگل]خصوصیات عمده این کانسار، بسترهای موازی و بسترهای متقاطع به خوبی توسعه یافته، با اجزای نهشته ای اسکوریای آتشفشانی بازالتی و قطعات سنگی یا سنگی بازال است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اصلی این کانسار، به خوبی توسعه یافته و به طور موازی توسعه یافته است و اجزای رسوبات آتش فشانی منجمد شده و قطعات سنگ - سنگی را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There were rocks underfoot and boulders about them, rough to the touch like scoria.
[ترجمه گوگل]در زیر پایشان صخره‌ها و صخره‌هایی وجود داشت که در لمس خشن مانند اسکوریا بودند
[ترجمه ترگمان]در زیر پایشان سنگ و تخته سنگ دیده می شد که کف آن ها مثل قیر مذاب ناهموار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Based on the composition and texture differences of the cones, the cones have been subdivided into scoria cone, spatter cone and mixed cone.
[ترجمه گوگل]بر اساس ترکیب و تفاوت بافت مخروط ها، مخروط ها به مخروط اسکوریا، مخروط پاشیده و مخروط مخروط تقسیم می شوند
[ترجمه ترگمان]براساس ترکیب و ترکیب بافت کروی، مخروط های کاج به مخروط scoria تقسیم شده اند و مخروط spatter و مخروط مخلوط را پراکنده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کف (اسم)
bottom, froth, bed, apron, floor, foam, slag, scum, blubber, deck, silt, offal, spume, insole, skim, scoria

تفاله معدنی (اسم)
scoria

تخصصی

[عمران و معماری] پوکه سنگ - روباره - تفاله آتشفشانی - روباره سنگ
[پلیمر] سرباره

انگلیسی به انگلیسی

• slag, waste material that remains after smelting metal; variety of light lava stone similar to pumice

پیشنهاد کاربران

scoria ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: سنگ پا
تعریف: آذرآواری با شکل نامنظم و حفره های فراوان

بپرس