scintilla

/ˌsɪnˈtɪlə//sɪnˈtɪlə/

معنی: اثر، جرقه
معانی دیگر: کمترین اثر، ذره، اخگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a tiny amount; trace.
مشابه: grain, lick, shred

- There was not a scintilla of truth in the rumor.
[ترجمه گوگل] در این شایعه یک خروار حقیقت وجود نداشت
[ترجمه ترگمان] شایعات حقیقت نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his claim has no scintilla of truth
ادعای او ذره ای حقیقت ندارد.

2. He says there is "not a scintilla of evidence" to link him to any controversy.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید «هیچ مدرکی وجود ندارد» که او را به هر جنجالی مرتبط کند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که \"هیچ مدرکی وجود ندارد\" که او را به بحث و جدل بکشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They had not found a scintilla of evidence against him.
[ترجمه شهدادی] انها کمترین مدرکی علیه او پیدا نکرده اند
|
[ترجمه گوگل]آنها هیچ مدرکی علیه او پیدا نکرده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک جرقه از مدارک علیه او پیدا نکرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There isn't a scintilla of evidence to prove it.
[ترجمه گوگل]شواهدی برای اثبات آن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]یک جرقه از مدرک برای اثبات آن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is not a scintilla of truth in what she says.
[ترجمه گوگل]در آنچه او می‌گوید حقیقتی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]از چیزی که او می گوید یک scintilla وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's not a scintilla of truth in what he says.
[ترجمه گوگل]چیزی که او می گوید، حقیقتی ندارد
[ترجمه ترگمان]از چیزی که او می گوید یک scintilla وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's not a scintilla of evidence.
[ترجمه گوگل]شواهدی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]یک جرقه از مدرک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Novelty ignites scintilla admittedly easily, novelty always also is the prelude of the distance.
[ترجمه گوگل]بدیع مسلماً به راحتی سوزن سوزن می شود، تازگی همیشه مقدمه فاصله است
[ترجمه ترگمان]تازه شعله ور شدن به آسانی، تازگی و تازگی نیز پیش درآمد فاصله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not a scintilla of evidence to prove it.
[ترجمه گوگل]شواهدی برای اثبات آن نیست
[ترجمه ترگمان]یه جرقه از مدرک برای اثباتش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اثر (اسم)
trace, tract, growth, impression, efficacy, effect, sign, affect, result, relic, symptom, scintilla, track, clue, impress, consequence, rut, opus, umbrage, remnant, signature, vestige

جرقه (اسم)
arc, spark, sparkle, scintillation, scintilla, flake, cough

انگلیسی به انگلیسی

• iota, trace, small particle; spark, flicker

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A tiny amount or trace of something 🔍
🔍 مترادف: Trace
✅ مثال: There wasn’t a scintilla of doubt in her mind about his guilt.
ذره ای، یک جو، سر سوزنی، کمترین
بارقه

بپرس