scenic

/ˈsiːnɪk//ˈsiːnɪk/

معنی: خوش منظر، نمایشی، صحنهای، مجسم کننده
معانی دیگر: وابسته به تئاتر و صحنه ی آن و پهنه پردازی، وابسته به منظره، چشم انداز، خوش منظره، تماشایی، خوش نما (scenical هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: scenically (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or showing natural or beautiful scenery; picturesque.
متضاد: dreary

(2) تعریف: representing an action, situation, scene, or event.

- scenic postcards
[ترجمه گوگل] کارت پستال های دیدنی
[ترجمه ترگمان] کارت پستال های زیبا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of or relating to theatrical scenery or the stage.

جمله های نمونه

1. scenic beauties
زیبایی های منظره

2. scenic carpenters
نجارهای صحنه ساز

3. scenic effects
اثر گذاری از طریق صحنه پردازی

4. a scenic route
یک جاده ی خوش منظره

5. This is an extremely scenic part of America.
[ترجمه موسی] این یک منطقه بسیار دیدنی از آمریکا است.
|
[ترجمه گوگل]این بخش بسیار دیدنی از آمریکا است
[ترجمه ترگمان]این بخش بسیار زیبایی از آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The book contains over fifty scenic views of Cambridge.
[ترجمه موسی] این کتاب شامل بیش از پنجاه منظره تماشایی زیبا از کمبریج است.
|
[ترجمه گوگل]این کتاب شامل بیش از پنجاه منظره منظره از کمبریج است
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل بیش از پنجاه دیدگاه زیبایی از کمبریج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let's take the scenic route, along the coast.
[ترجمه گوگل]بیایید مسیر خوش منظره را در امتداد ساحل انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید این مسیر خوش منظره را در امتداد ساحل بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's take the scenic route home.
[ترجمه Reza] بیاید از مسیر خوش منظره به خانه بریم
|
[ترجمه گوگل]بیایید مسیر خوش منظره را به خانه برویم
[ترجمه ترگمان]بیایید این مسیر خوش منظره را به خانه ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They took the scenic route back to the hotel.
[ترجمه گوگل]آنها مسیر خوش منظره بازگشت به هتل را در پیش گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها مسیر خوش منظره را به هتل بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is famous for its scenic coastline, quiet fishing villages, and friendly inhabitants.
[ترجمه گوگل]این شهر به خاطر خط ساحلی خوش منظره، دهکده های ماهیگیری آرام، و ساکنان صمیمی اش معروف است
[ترجمه ترگمان]این شهر به خاطر خط ساحلی خوش منظره، روستاهای ماهیگیری آرام و ساکنان دوستانه معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We travelled to the coast by a very scenic route.
[ترجمه گوگل]از مسیری بسیار دیدنی به ساحل سفر کردیم
[ترجمه ترگمان]ما با یک مسیر خوش منظره به ساحل سفر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They took the scenic route back to the Palace.
[ترجمه گوگل]آنها مسیر دیدنی بازگشت به کاخ را در پیش گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها مسیر خوش منظره را به کاخ بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Enjoy numerous scenic drives, or walk along coastlines taking in the breathtaking views Northern Ireland has to offer.
[ترجمه گوگل]از رانندگی های منظره متعدد لذت ببرید، یا در امتداد خطوط ساحلی قدم بزنید و مناظر خیره کننده ای را که ایرلند شمالی ارائه می دهد تماشا کنید
[ترجمه ترگمان]از drives مناظر لذت ببرید، یا در امتداد خط ساحلی قدم بزنید و در مناظر نفس گیر ایرلند شمالی شرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Highway 55 takes you up a very scenic route along the river.
[ترجمه گوگل]بزرگراه 55 شما را در مسیری بسیار دیدنی در امتداد رودخانه می برد
[ترجمه ترگمان]بزرگراه ۵۵ شما را به مسیری بسیار خوش منظره در امتداد رودخانه می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So it was that the scenic heritage of coast and countryside took on a special significance.
[ترجمه گوگل]بنابراین این شد که میراث دیدنی ساحل و حومه اهمیت خاصی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین میراث مناظر روستایی و حومه شهر اهمیت ویژه ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Passengers on scenic helicopters must sign a form in advance attesting to their weight.
[ترجمه گوگل]مسافران هلیکوپترهای خوش منظره باید از قبل فرمی را امضا کنند که وزن آنها را تأیید کند
[ترجمه ترگمان]مسافران با هلیکوپترهای خوش منظره باید قبل از اینکه به وزن آن ها برسد، یک فرم را امضا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوش منظر (صفت)
handsome, beautiful, spiffy, comely, scenic, seemly, good-looking

نمایشی (صفت)
expositive, scenic, demonstrative, dramatic, exhibitive, expository, flashy, stagy

صحنه ای (صفت)
scenic, stagy

مجسم کننده (صفت)
scenic

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to natural scenery; pleasing to the eye; pertaining to an onstage backdrop; representing an event or episode
a scenic place or route is attractive and has nice views.

پیشنهاد کاربران

picturesque, beautiful, panoramic, spectacular, striking
صحنه ای، نمایشی، مجسم کننده، خوش منظر. زیبا. چشم نواز. فوق العاده. منظره خاص و منحصربفرد
scenic 2 ( adj ) =connected with scenery in a theater, e. g. scenic designs.
scenic
scenic 1 ( adj ) ( sinɪk ) =having beautiful natural scenery, e. g. an area of scenic beauty. They took the scenic route back to the hotel. scenically ( adv )
scenic
طبیعی
چشم نواز
scenic ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: صحنه‏ای
تعریف: مربوط به صحنه
scenic ( adj ) = خوش منظره، دیدنی تماشایی/صحنه ای، مربوط به صحنه تاتر، مربوط به یک صحنه
Definition = داشتن یا امکان دیدن ویژگی های طبیعی زیبا:
مترادف با کلمه : picturesque
an area of outstanding scenic beauty = منطقه ای با زیبایی تماشایی چشمگیر
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - The scenic route to the summit is much more interesting than the fastest route.
مسیر دیدنی به سمت قله بسیار جالب تر از سریع ترین ( کوتاه ترین ) مسیر است.
2 - They took the scenic route on the way home.
آنها در مسیر خانه مسیر دیدنی را طی کردند.

دیدنی، تماشایی
تماشایی
دیدنی
قابل توجه
خوش منظره

بپرس