فعل گذرا ( transitive verb )حالات: scavenges, scavenging, scavenged
• (1)تعریف: to look through in the hope of finding something usable.
- The boys scavenged the dump for car parts.
[ترجمه گوگل] پسربچه ها زباله دانی را برای قطعات ماشین جمع آوری کردند [ترجمه ترگمان] این پسرها زباله دانی را برای قطعات ماشین باز کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to find or gather by searching, esp. through refuse.
- They scavenged any food they could find from the bins behind the restaurant.
[ترجمه گوگل] آنها هر غذایی را که میتوانستند از سطلهای پشت رستوران جمعآوری کردند [ترجمه ترگمان] آن ها غذایی پیدا کردند که می توانستند از سطل های پشت رستوران پیدا کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: to gather garbage from; cleanse.
- Seagulls scavenged the area near the docks.
[ترجمه گوگل] مرغ های دریایی منطقه نزدیک اسکله ها را زیر و رو کردند [ترجمه ترگمان] مرغ های دریایی اطراف اسکله رو پیدا کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to search through refuse for food or usable objects.
- The bears were scavenging for food in the campground.
[ترجمه گوگل] خرس ها در کمپ به دنبال غذا بودند [ترجمه ترگمان] خرس ها به دنبال غذا در the بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Cruz had to scavenge information from newspapers and journals.
[ترجمه دکتر ابوالفضل محمد زاده] کروز مجبور بود که اطلاعات را از روزنامه ها و مجلات پیدا کند
|
[ترجمه گوگل]کروز مجبور شد اطلاعات را از روزنامه ها و مجلات جمع آوری کند [ترجمه ترگمان]Cruz مجبور بود اطلاعات را از روزنامه ها و مجلات تغذیه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Some fish scavenge on dead fish in the wild.
[ترجمه جانان] در طبیعت وحش برخی از ماهی ها لاشه ی ماهی های دیگه رو میخورن
|
[ترجمه گوگل]برخی از ماهی ها در طبیعت روی ماهی های مرده لاشه می کنند [ترجمه ترگمان]بعضی از ماهی ها، مثل ماهی مرده که در بیابان به دنبال ماهی مرده افتاده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Crows scavenge carrion left on the roads.
[ترجمه گوگل]کلاغ ها لاشه مردار باقی مانده در جاده ها را لاشخور می کنند [ترجمه ترگمان]کلاغ ها که در جاده ها از لاشه و مردار می پردازند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You can often scavenge nice bits of old furniture from skips.
[ترجمه گوگل]شما اغلب می توانید تکه های زیبای مبلمان قدیمی را از روی پرش ها پاک کنید [ترجمه ترگمان]شما اغلب اوقات می توانید قسمت های خوبی از وسایل قدیمی را از جست و جو بردارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The fish and crabs scavenge for decaying tissue.
[ترجمه گوگل]ماهی ها و خرچنگ ها بافت های پوسیده را جمع آوری می کنند [ترجمه ترگمان]ماهی ها و خرچنگ های تغذیه شده از بافت های فاسد را تغذیه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We managed to scavenge a lot of furniture from the local rubbish dump.
[ترجمه گوگل]ما موفق شدیم بسیاری از اثاثیه را از محل زباله های محلی جمع آوری کنیم [ترجمه ترگمان]ما تونستیم یه عالمه وسایل رو از این آشغالدونی های محلی نگهداری کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Unlike most other fabled beasts it preferred to scavenge carrion from the forest floor rather than kill for fresh meat.
[ترجمه گوگل]بر خلاف بسیاری از جانوران افسانه ای دیگر، به جای کشتن برای گوشت تازه، ترجیح می داد مردار را از کف جنگل جمع آوری کند [ترجمه ترگمان]برخلاف بیشتر حیوانات افسانه ای، ترجیح می دادند که از زمین جنگل به جای گوشت تازه، از زمین گوشت و لاشه استفاده کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In the garbage dumps, women and children scavenge for glass and plastic bottles.
[ترجمه گوگل]در زبالهدانها، زنان و کودکان به دنبال بطریهای شیشهای و پلاستیکی هستند [ترجمه ترگمان]در زباله دان، زنان و کودکان برای بطری های پلاستیکی و پلاستیکی تغذیه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Children scavenge through garbage.
[ترجمه سیامک ملکی] بچه ها در میان زباله ها زباله گردی می کنند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها از میان زباله ها پاکسازی می کنند [ترجمه ترگمان]بچه ها از میان زباله تغذیه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Fish tucked into crevices peer out, while crabs scavenge over the reef and probe soft corals for food.
[ترجمه گوگل]ماهیهایی که در شکافها فرو رفتهاند به بیرون نگاه میکنند، در حالی که خرچنگها در صخرهها جمعآوری میکنند و مرجانهای نرم را برای یافتن غذا جستجو میکنند [ترجمه ترگمان]ماهی در شکاف به هم پاشید، در حالی که خرچنگ از صخره تغذیه می کند و مرجان ها نرم را برای غذا کاوش می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. GPX is able to scavenge ROS, eliminate lipid peroxide and protect against cell membrane damage.
[ترجمه گوگل]GPX قادر به حذف ROS، حذف پراکسید لیپید و محافظت در برابر آسیب غشای سلولی است [ترجمه ترگمان]GPX قادر به تغذیه ROS، از بین بردن پراکسید چربی و محافظت در برابر آسیب غشای سلولی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Conclusion:Garlicin can directly scavenge oxygen free radicals and improve ischemia reperfusion injury in the cardiovascular and cerebrovascular diseases.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: سیر میتواند مستقیماً رادیکالهای آزاد اکسیژن را از بین ببرد و آسیب خونرسانی مجدد ایسکمی را در بیماریهای قلبی عروقی و عروقی مغز بهبود بخشد [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Garlicin می توانند به طور مستقیم رادیکال های آزاد اکسیژن را تغذیه کرده و کم خونی موضعی را در بیماری های قلبی و عروقی و cerebrovascular بهبود بخشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The foxes come and scavenge the bones.
[ترجمه گوگل]روباه ها می آیند و استخوان ها را جمع می کنند [ترجمه ترگمان]روباه ها می آیند و استخوان ها را تغذیه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mimi loves to play scavenge hunt.
[ترجمه گوگل]میمی عاشق بازی شکار لاشخور است [ترجمه ترگمان]می می عاشق بازی کردن scavenge [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[صنایع غذایی] زدودن، تنظیف کردن [پلیمر] رفت و روب کردن
انگلیسی به انگلیسی
• clean up, cleanse; search through garbage for food; remove impurities; salvage a useful item from the garbage if someone scavenges for food or other things or scavenges them, they collect them by searching among waste and unwanted objects.
پیشنهاد کاربران
۱. به دنبال مردار گشتن. از مردار تغذیه کردن ۲. زباله ها را گشتن. زباله گردی کردن. ( چیزی را ) در زباله ها یافتن مثال: I study vulture scavenging behavior and how vulture affect crime scenes. من رفتارِ از مردار تغذیه کردن لاشخور را مطالعه می کنم و اینکه چگونه لاشخور تمایل به محل های وقوع جرم دارد. ... [مشاهده متن کامل]
search or gather items, often in a resourceful or opportunistic manner. جستجو کردن یا جمع آوری اقلام، اغلب به شیوه ای مبتکرانه یا فرصت طلبانه. مثال؛ “During the camping trip, we scavenged for firewood. ” ... [مشاهده متن کامل]
In a discussion about recycling, someone might say, “I always scavenge for recyclable materials in the neighborhood. ” A person talking about budgeting might mention, “I try to scavenge for the best deals and discounts before making a purchase. ”
get food or other things from garbage
Scavenger : لاشخور Scavenge : لاشخوری کردن - تغذیه کردن از جسد موجوداتی که مرده هستند