sand paper

/ˈsændˈpeɪpər//sændˈpeɪpə/

معنی: کاغذ سنباده، کاغذ سنباده زدن به
معانی دیگر: کاغذ سنباده، کاغذ سنباده زدن به، کاغذ سنباده، کاغذ سنباده سنباده مالیدن یا زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: paper coated on one side with a coarse or fine abrasive compound, used to abrade or smooth surfaces.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sandpapers, sandpapering, sandpapered
• : تعریف: to smooth or abrade (a surface) with sandpaper.

جمله های نمونه

1. sandpaper is coarse
کاغذ سنباده زبر است.

2. the rough surface of sandpaper
سطح خراشنده ی کاغذ سنباده

3. i smoothed the edges of the wood with sandpaper
لبه های چوب را با کاغذ سنباده صاف کردم.

4. to scrape the paint off chair and smooth its surface with sandpaper
رنگ صندلی را تراشیدن و رویه ی آن را با کاغذ سنباده صاف کردن

5. Rub the surface with sandpaper before painting.
[ترجمه Il Duce] سطح [دیوار] را پیش از نقاشی سنباده بزنید
|
[ترجمه گوگل]قبل از رنگ آمیزی سطح را با کاغذ سنباده بمالید
[ترجمه ترگمان]سطح را با کاغذ سنباده قبل از نقاشی بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I rounded off the corners with sandpaper.
[ترجمه گوگل]گوشه ها را با سمباده گرد کردم
[ترجمه ترگمان]من با کاغذ سمباده گوشه و کنار کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rub the wood down with fine sandpaper till it is smooth.
[ترجمه گوگل]چوب را با کاغذ سنباده ریز بمالید تا صاف شود
[ترجمه ترگمان]چوب را با کاغذ سنباده خوب بمالید تا صاف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He rubbed the woodwork down with sandpaper.
[ترجمه گوگل]او کارهای چوبی را با کاغذ سنباده مالش داد
[ترجمه ترگمان]He را با کاغذ سمباده مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He liked the different grades of sandpaper; he liked useful things.
[ترجمه گوگل]او درجات مختلف کاغذ سنباده را دوست داشت چیزهای مفید را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]او از درس های مختلف سنباده خوشش می آمد و از چیزهای مفید خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Next, smooth off any sharp edges with sandpaper, replace the saddle sections in the correct order and restring.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، لبه های تیز را با کاغذ سنباده صاف کنید، قسمت های زین را به ترتیب صحیح و تکیه گاه عوض کنید
[ترجمه ترگمان]سپس، صاف کردن هر یال تیز با کاغذ سنباده، جایگزینی بخش های زین در ترتیب صحیح و restring
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is using your partner as divine sandpaper to take off the rough edges.
[ترجمه گوگل]او از شریک زندگی شما به عنوان سمباده الهی برای برداشتن لبه های ناهموار استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از شریک خود به عنوان کاغذ سنباده الهی برای برداشتن لبه سخت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You dream up a yard of sandpaper, damp, you're talking tongue.
[ترجمه گوگل]شما در خواب می بینید که یک حیاط کاغذ سنباده، مرطوب، دارید زبان صحبت می کنید
[ترجمه ترگمان]یک حیاط پر از کاغذ سمباده، مرطوب، تو حرف می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The only reliable cure for it is to sandpaper off the damaged surface of the plywood.
[ترجمه گوگل]تنها راه درمان قابل اعتماد برای آن، سمباده زدن از سطح آسیب دیده تخته سه لا است
[ترجمه ترگمان]تنها درمان قابل اعتماد برای آن، کاغذ سنباده از سطح آسیب دیده تخته های چندلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Give the stick a good rubdown with sandpaper.
[ترجمه گوگل]چوب را با کاغذ سنباده به خوبی ساییده کنید
[ترجمه ترگمان]چوب rubdown را با کاغذ سنباده Give
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاغذ سنباده (اسم)
sand paper

کاغذ سنباده زدن به (فعل)
sand paper

تخصصی

[عمران و معماری] کاغذ سمباده
[زمین شناسی] کاغذ سمباده
[نساجی] کاغذ سمباده

انگلیسی به انگلیسی

• paper coated with sand or abrasive material (used for smoothing and polishing surfaces)
rub or smooth with sandpaper, polish with sandpaper
sandpaper is strong paper that has a coating of sand on it. it is used for rubbing surfaces to make them smoother.

پیشنهاد کاربران

بپرس