supplantation


معنی: قلع و قمع، از ریشه کنی
معانی دیگر: از ریشه کنی، قلع وقمع

مترادف ها

قلع و قمع (اسم)
deracination, eradication, supplantation

از ریشه کنی (اسم)
supplantation

انگلیسی به انگلیسی

• act of supplanting

پیشنهاد کاربران

بپرس