subscriber

/səbˈskraɪbər//səbˈskraɪbə/

معنی: اعانه دهنده، مشترک روزنامه وغیره، امضا کننده
معانی دیگر: مشترک روزنامه وغیره، امضا کننده

جمله های نمونه

1. I have been a subscriber to Railway Magazine for many years.
[ترجمه گوگل]من سالهاست که مشترک مجله راه آهن هستم
[ترجمه ترگمان]چندین سال بود که یک مشتری برای مجله قطار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A man whose late father was a subscriber sent me the Electrophone programme for the month of May 192
[ترجمه گوگل]مردی که مرحوم پدرش مشترک بود برنامه الکتروفون ماه می 192 را برای من فرستاد
[ترجمه ترگمان]مردی که پدر درگذشته او مشترک بود برای من برنامه Electrophone را برای ماه مه ۱۹۲ به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most important, subscriber equipment needs to be upgraded only in those homes that are willing to pay for the incremental services.
[ترجمه گوگل]مهم‌تر از همه، تجهیزات مشترک فقط در خانه‌هایی باید به روز شوند که مایل به پرداخت هزینه خدمات افزایشی هستند
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه، تجهیزات مشترک باید فقط در آن خانه هایی که مایل به پرداخت هزینه خدمات افزایشی هستند، ارتقا یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lower prices should boost its subscriber base.
[ترجمه گوگل]قیمت های پایین تر باید پایگاه مشترکین آن را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]قیمت پایین باید پایه مشترکین خود را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Actual subscriber behavior has proven otherwise, of course, and the subscriber base has grown rapidly.
[ترجمه گوگل]رفتار واقعی مشترکین البته خلاف این را ثابت کرده است و پایگاه مشترکان به سرعت رشد کرده است
[ترجمه ترگمان]البته رفتار مشترک حقیقی در غیر این صورت ثابت شده است و پایگاه مشتری به سرعت رشد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Plus every new subscriber receives another three free books - a total worth over £80.
[ترجمه گوگل]به علاوه، هر مشترک جدید سه کتاب رایگان دیگر دریافت می کند - ارزش کل بیش از 80 پوند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این هر مشترک جدید، سه کتاب رایگان دیگر دریافت می کند - یک کل به ارزش بیش از ۸۰ پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To reach their ambitious subscriber goals, the two companies plan markedly different image campaigns.
[ترجمه گوگل]این دو شرکت برای رسیدن به اهداف بلندپروازانه مشترک خود، کمپین های تصویری متفاوتی را برنامه ریزی می کنند
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به اهداف مشترک ambitious، این دو شرکت به طور قابل ملاحظه ای کمپین های تصویر متفاوتی را برنامه ریزی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a more sophisticated system, a subscriber can control the pulses from the videodisc player via a keyboard in his home.
[ترجمه گوگل]در یک سیستم پیچیده‌تر، مشترک می‌تواند پالس‌های پخش‌کننده دیسک ویدیویی را از طریق صفحه‌کلید خانه‌اش کنترل کند
[ترجمه ترگمان]در یک سیستم پیچیده تر، یک مشتری می تواند نبض بازیکن videodisc را از طریق یک صفحه کلید در خانه اش کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its total subscriber base of 400, 000 compares with 3 million each at Vodafone and Cellnet.
[ترجمه گوگل]تعداد کل مشترکین آن 400000 نفر در مقایسه با 3 میلیون مشترک در Vodafone و Cellnet است
[ترجمه ترگمان]مجموع ۱۳۰ هزار مشترک آن با ۳ میلیون نفر در وودافون و Cellnet مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Orange said its revenue per subscriber averaged 37 pounds per month in 199
[ترجمه گوگل]Orange گفت که درآمد آن به ازای هر مشترک در سال 199 به طور متوسط ​​37 پوند در ماه بوده است
[ترجمه ترگمان]آرنج می گوید که درآمد این شرکت در هر ماه به طور متوسط ۳۷ پوند در ماه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. S., subscriber growth rates are starting to slow.
[ترجمه گوگل]S, نرخ رشد مشترکین شروع به کاهش کرده است
[ترجمه ترگمان]در جنوب، نرخ های رشد مشترک شروع به کند شدن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each subscriber in a star system selects the signals he wants by keying instructions into a control pad.
[ترجمه گوگل]هر مشترک در یک سیستم ستاره سیگنال های مورد نظر خود را با کلید زدن دستورالعمل ها در یک صفحه کنترل انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]هر مشترک در یک سیستم ستاره ای سیگنال ها را انتخاب می کند که با وارد کردن دستورالعمل وارد یک پد کنترل، می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Subscriber objects describe the server to where the objects are replicated from the syndicator server.
[ترجمه گوگل]اشیاء مشترک سرور را توصیف می کنند که در آن اشیاء از سرور syndicator کپی می شوند
[ترجمه ترگمان]اشیا مشترک سرور را توصیف می کنند که در آن اشیا از سرور syndicator تکرار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. ADSL (Asymmetric Digital Subscriber Line) is a broadband access technology capable of delivering large bandwidth over existing copper telephone line infrastructure.
[ترجمه گوگل]ADSL (خط مشترک دیجیتال نامتقارن) یک فناوری دسترسی باند پهن است که قادر است پهنای باند زیادی را بر روی زیرساخت خط تلفن مسی موجود ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]ADSL (خط مشترک دیجیتال نامتقارن)یک فن آوری دسترسی پهن باند است که قادر به ارائه پهنای باند وسیع بر روی زیرساخت خط تلفن مس موجود می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The line finder hooked the subscriber to a "dial tone" bank to show that it was ready.
[ترجمه گوگل]خط یاب مشترک را به یک بانک "dial tone" متصل کرد تا نشان دهد که آماده است
[ترجمه ترگمان]یابنده این خط، مشترک را به بانک \"صدا dial\" متصل می کند تا نشان دهد که آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعانه دهنده (اسم)
contributor, subscriber

مشترک روزنامه وغیره (اسم)
subscriber

امضا کننده (اسم)
subscriber

تخصصی

[برق و الکترونیک] زیر نویس

انگلیسی به انگلیسی

• one who signs up to receive a service or publication (i.e. magazine, newspaper, etc.)
the subscribers of a magazine, newspaper, or a television channel are the people who pay to receive that publication or that channel regularly.
subscribers to a service are the people who pay to receive the service.
the subscribers to a charity or campaign are the people who support it by sending money regularly to it.

پیشنهاد کاربران

کاربر، کاربر تلفن همراه
subscriber ( عمومی )
واژه مصوب: مشترک
تعریف: شخص حقیقی یا حقوقی که با پرداخت وجهی از خدمات خاصی استفاده کند
مشترک مورد نظر در حال مکالمه است. لطفاً منتظر بمانید.
. The subscriber is busy now. Please wait
پذیره نویس [حقوق شرکت ها]
digital subscriber line DSL خط دیجیتال مشتری ( خط دیجیتال مشترک خط تلفن )
پیرو, طرفدار, دنبال کننده
عضو
مشترک
دنبال کننده
مشترک تلفن همراه
New subscriber :مشترک جدید
دنبال کننده

بپرس