stance

/ˈstæns//stæns/

معنی: وضع، حالت، طرز ایستادن، ایستایش
معانی دیگر: طرز ایستادن (مثلا هنگام شمشیربازی یا زدن توپ)، (طرز) قرار گیری، وضع بدن، اندام نهشت، طرز برخورد، موضع، رفتار نمود، ساختمان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the physical position of the body, esp. while standing.
مترادف: attitude, posture
مشابه: bearing, carriage, mien, pose, set, standing

- He saw his mother's angry stance and headed quickly up the stairs.
[ترجمه علی] او حالت عصبانی مادرش را دید و پله ها را به سرعت بالا رفت.
|
[ترجمه گوگل] موضع عصبانی مادرش را دید و سریع از پله ها بالا رفت
[ترجمه ترگمان] او حالت عصبانی مادرش را دید و به سرعت از پله ها بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She's a good hitter despite her awkward batting stance.
[ترجمه جواد] او علیرغم نوع ضربات نامناسبش مبارز خوبی هست.
|
[ترجمه گوگل] او علیرغم حالت ضربتی بدش، ضربه زن خوبی است
[ترجمه ترگمان] با وجود batting ناشیانه او زن خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the opinions or attitude of someone with regard to something.
مترادف: point of view, position, stand, standpoint, viewpoint
مشابه: angle, attitude, opinion, perspective, posture, pulse

- Do you agree with his stance on the immigration issue?
[ترجمه گوگل] آیا با مواضع او در مورد موضوع مهاجرت موافقید؟
[ترجمه ترگمان] آیا شما با موضع او در مورد مساله مهاجرت موافق هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the crouching stance of a boxer
حالت خیز برداشته ی مشت باز

2. a belligerant political stance
موضع سیاسی ستیز گرانه

3. He maintains a rigidly right-wing political stance.
[ترجمه گوگل]او یک موضع سیاسی سختگیرانه جناح راست دارد
[ترجمه ترگمان]او موضع سیاسی جناح راست خود را حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The doctor's stance on the issue of abortion is well known.
[ترجمه گوگل]موضع دکتر در مورد سقط جنین کاملاً مشخص است
[ترجمه ترگمان]موضع دکتر در مورد مساله سقط جنین کاملا مشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Congress had agreed to reconsider its stance on the armed struggle.
[ترجمه گوگل]کنگره موافقت کرده بود که در موضع خود در مورد مبارزه مسلحانه تجدید نظر کند
[ترجمه ترگمان]کنگره موافقت کرده است که موضع خود را در مبارزه مسلحانه تجدید نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What is your stance on environmental issues?
[ترجمه گوگل]موضع شما در قبال مسائل زیست محیطی چیست؟
[ترجمه ترگمان]موضع شما در مورد مسائل زیست محیطی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The President has adopted a tough stance on terrorism.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور مواضع سختگیرانه ای در قبال تروریسم اتخاذ کرده است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور موضع دشواری در رابطه با تروریسم اتخاذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jenny took up a stance with her feet slightly apart, ready to catch the ball.
[ترجمه گوگل]جنی در حالی که پاهایش کمی از هم باز بود، موضع گرفت و آماده بود تا توپ را بگیرد
[ترجمه ترگمان]جنی با پاهای خود کمی از هم فاصله گرفت و آماده بود تا توپ را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The president has adopted a hardline stance against abortion.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور یک موضع تندرو علیه سقط جنین اتخاذ کرده است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور موضع hardline علیه سقط جنین اتخاذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What is the newspaper's stance on the war?
[ترجمه گوگل]موضع روزنامه در قبال جنگ چیست؟
[ترجمه ترگمان]موضع روزنامه در مورد جنگ چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His controversial stance has left him out on a limb.
[ترجمه گوگل]موضع بحث برانگیز او باعث شده است که او در یک دست و پا فرو رود
[ترجمه ترگمان]موضع بحث برانگیز او او را از یک عضو ترک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He lounged in an armchair in a stance of deliberate contempt.
[ترجمه گوگل]او در حالت تحقیر عمدی روی صندلی راحتی نشست
[ترجمه ترگمان]او روی یک صندلی راحت لمیده بود و حالت تحقیر آمیز به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her public stance was much tougher than her private feelings on the subject.
[ترجمه گوگل]موضع عمومی او بسیار سخت تر از احساسات خصوصی او در مورد این موضوع بود
[ترجمه ترگمان]موضع عمومی او از احساسات خصوصی او در مورد موضوع بسیار سخت تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is known for his anti-abortion stance.
[ترجمه گوگل]او به خاطر موضع ضد سقط جنین معروف است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر موضع ضد سقط جنین شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وضع (اسم)
deduction, stand, speed, action, gesture, behavior, demeanor, situation, status, position, disposition, imposition, trim, stick, pose, self, aspect, setup, ordonnance, bearing, poise, station, footing, deportment, lie, mien, posture, phase, situs, stance

حالت (اسم)
speed, case, grain, situation, status, disposition, trim, temper, temperament, pose, condition, self, fettle, state, estate, attitude, mood, expression, posture, predicament, stance, standing

طرز ایستادن (اسم)
stance

ایستایش (اسم)
stance

تخصصی

[] کارگاه

انگلیسی به انگلیسی

• physical position or bearing while standing; opinion
your stance on a particular matter is your attitude to it.
your stance is also the way that you are standing; a formal use.

پیشنهاد کاربران

موضع، دیدگاه، رویکرد، نگرش
نگرش، عقیده
موضع
حالت ایستادن
موقعیت position
1. نحوه و موقعیتی که شخص یا حیوان در آن ایستاده است
2. ورزش
وضعیتی که هنگام بازی با توپ در نظر گرفته می شود، مانند گلف، کریکت و غیره
3. نحوه ایستادن شخص یا حیوان. وضعیت ایستاده، با اشاره ویژه به قرار دادن پاها، به عنوان وضعیت یک گلف باز، ضربه بیسبال و غیره.
...
[مشاهده متن کامل]

4. نگرش عاطفی یا فکری کلی
5. ایالات متحده
نگرش اتخاذ شده در مواجهه یا برخورد با یک موقعیت خاص
6. موضع ذهنی یا عاطفی اتخاذ شده در رابطه با چیزی
7. اسکاتلندی
مکانی که اتوبوس ها یا تاکسی ها در آنجا منتظر می مانند
8. کوهنوردی
مکانی در بالای زمین که در آن یک کوهنورد می تواند بایستد و عقب بیفتد

مولفه
ایستار
ایستایش
موضع گیری
حالت ( طرز ایستادن )
Posture=stance
ایستادگی
نظر , دیدگاه. . . his stance
تکیه گاه
موضع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس