sniffy

/ˈsnɪfi//ˈsnɪfi/

معنی: مغرور، اهانت امیز، اظهار تنفر کننده، فن فن کننده
معانی دیگر: (عامیانه)، وابسته به یا متمایل به فن فن کردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: sniffier, sniffiest
• : تعریف: disposed to sniff, as in contempt or arrogance; disdainful.
مشابه: supercilious

جمله های نمونه

1. Some people are a bit sniffy about television.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم کمی نسبت به تلویزیون بداخلاق هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم کمی نگران تلویزیون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were very sniffy about letting us in without jackets.
[ترجمه گوگل]آنها از این که ما را بدون ژاکت وارد کنند خیلی بد بو می کردند
[ترجمه ترگمان]اونها خیلی sniffy بودن که ما رو بدون ژاکت راه بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's a bit sniffy about my taste in music.
[ترجمه گوگل]او کمی نسبت به سلیقه من در موسیقی بدبین است
[ترجمه ترگمان]او ذره ای از سلیقه من در موسیقی حرف نمی زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Well, don't get sniffy about it!
[ترجمه گوگل]خوب، در مورد آن استفراغ نکنید!
[ترجمه ترگمان]خوب، sniffy نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Holly asked Rain whether Sniffy had named names yet and she admitted getting nothing from him.
[ترجمه گوگل]هالی از راین پرسید که آیا اسنیفی هنوز اسامی را نام برده است و او اعتراف کرد که چیزی از او دریافت نکرده است
[ترجمه ترگمان]هالی از رین پرسید که آیا او هنوز نام های به نام دارد یا نه و او قبول نکرد که چیزی از او بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The European travel industry uses the sniffy phrase "sleep cheap, shop expensive" to describe Chinese visitors.
[ترجمه گوگل]صنعت مسافرت اروپا از عبارت مهیج «ارزان بخواب، گران خرید کن» برای توصیف بازدیدکنندگان چینی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]صنعت مسافرت اروپا از عبارت sniffy \"ارزان، خرید فروشگاه\" برای توصیف بازدیدکنندگان چینی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In an industry in which visionaries are often sniffy about anyone else's ideas, the readiness to go elsewhere proved a devastating advantage.
[ترجمه گوگل]در صنعتی که در آن رویاپردازان اغلب از ایده‌های دیگران غافل می‌شوند، آمادگی برای رفتن به جای دیگر یک مزیت ویرانگر بود
[ترجمه ترگمان]در صنعتی که visionaries اغلب در مورد ایده های شخص دیگری صحبت می کنند، آمادگی برای رفتن به جاه ای دیگر یک مزیت ویرانگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One day, Sniffy was scrubbing his toes in the pond.
[ترجمه گوگل]یک روز، اسنیفی داشت انگشتان پایش را در حوض می‌شوید
[ترجمه ترگمان]یک روز بو زنده داشت انگشت های پایش را در استخر می شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Apple, after being sniffy a couple of years ago, is selling e-books through iTunes; Google is quietly digitising every book it can get its hands on for Google Books.
[ترجمه گوگل]اپل، پس از چند سال پیش، در حال فروش کتاب های الکترونیکی از طریق iTunes است گوگل بی سر و صدا هر کتابی را که به دستش برسد برای Google Books دیجیتالی می کند
[ترجمه ترگمان]اپل، پس از چند سال پیش، فروش کتاب های الکترونیکی از طریق آی تیونز را به فروش می رساند؛ گوگل هر کتابی را که می تواند برای گوگل بوک به دست آورد، به آرامی منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His name was Sniffy . Probably because he liked flowers.
[ترجمه گوگل]اسمش اسنیفی بود احتمالاً به این دلیل که او گل را دوست داشت
[ترجمه ترگمان] اسمش بو Sniffy بود شاید به خاطر این بود که گل ها را دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Riley had won his argument: the lead story was the recapture of Sniffy Wilson.
[ترجمه گوگل]رایلی در بحث خود پیروز شده بود: داستان اصلی بازپس گیری اسنیفی ویلسون بود
[ترجمه ترگمان]رایلی با خودش استدلال کرده بود: داستان اصلی دوباره دستگیری دوباره بو ویل سن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By the early 18th century it was already a busy popular museum, although one sniffy German visitor of 1710 said "Herr Burgermeister Reimer in Luneberg has twice as many specimens".
[ترجمه گوگل]در اوایل قرن هجدهم، این موزه قبلاً یک موزه محبوب شلوغ بود، اگرچه یکی از بازدیدکنندگان آلمانی خوش ذوق در سال 1710 گفت: «آقا Burgermeister Reimer در لونبرگ دو برابر بیشتر نمونه دارد»
[ترجمه ترگمان]در اوایل قرن ۱۸، این یک موزه محبوب بسیار شلوغ بود، گرچه یکی از بازدیدکنندگان آلمانی of ۱۷۱۰ گفت: \"آقای Burgermeister Reimer در Luneberg دو بار به اندازه چندین نمونه دارد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And the reaction in the land of capitalism red in tooth and claw? Decidedly sniffy.
[ترجمه گوگل]و ارتجاع در سرزمین سرمایه داری سرخ در چنگال و دندان؟ قاطعانه بو می کشد
[ترجمه ترگمان]و واکنش در سرزمین کاپیتالیسم سرخ در دندان و چنگال؟ واقعا sniffy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He suggests they may become "building blocks" for his more expansive Asia-Pacific Community. Sniffy Asians will surely see that as presumptuous.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد می کند که آنها ممکن است به "بلوک های سازنده" برای جامعه گسترده تر او آسیا-اقیانوسیه تبدیل شوند آسیایی های اسنیفی مطمئناً آن را گستاخی خواهند دید
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد می کند که آن ها ممکن است به \"بلوک های سازنده\" برای جامعه بازتر آسیا - اقیانوس آرام تبدیل شوند ورزش کاران آسیای میانه مطمئنا این را گستاخی تلقی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مغرور (صفت)
presumptuous, swollen, arrogant, proud, haughty, swanky, snobbish, imperious, prideful, overbearing, assumptive, assured, bigheaded, swank, swelling, sniffy, high-hat, high-minded, hoity-toity, overweening, snippy, snotty, stuck-up, swashing, swollen-headed, toffee-nosed, uppish

اهانت امیز (صفت)
contemptuous, sniffy

اظهار تنفر کننده (صفت)
sniffy

فن فن کننده (صفت)
sniffy

انگلیسی به انگلیسی

• showing disdain, showing contempt, scornful
someone who is sniffy has a scornful and contemptuous attitude about something; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس