sliced

جمله های نمونه

1. a sliced loaf of bread
یک قرص نان لایه لایه بریده شده

2. they sliced up the profits
آنها منافع را تقسیم کردند.

3. he carefully sliced the mellon
با دقت خربزه را قاچ کرد.

4. She sliced off a piece of sausage.
[ترجمه گوگل]او یک تکه سوسیس را برش داد
[ترجمه ترگمان] اون یه تیکه کالباس رو تیکه تیکه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The axe sliced through the wood.
[ترجمه گوگل]تبر از میان چوب بریده شد
[ترجمه ترگمان]تبر از وسط بیشه گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our boat sliced the lake.
[ترجمه Ayda] قایق ما ( آب های ) دریاچه را برش داد.
|
[ترجمه گوگل]قایق ما دریاچه را تکه تکه کرد
[ترجمه ترگمان] قایق ما کنار دریاچه رو پاره کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He sliced the bread into thin and flat pieces.
[ترجمه گوگل]نان را به قطعات نازک و صاف برش داد
[ترجمه ترگمان]نان را به تکه های کوچک و مسطح تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bows of the ship sliced the water.
[ترجمه گوگل]کمان کشتی آب را تکه تکه کرد
[ترجمه ترگمان]دماغه کشتی آب را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The power saw sliced the logs like a knife through butter.
[ترجمه گوگل]اره برقی، کنده ها را مانند چاقو در کره برش داد
[ترجمه ترگمان]قدرت، چوب ها را مثل چاقویی که از روی کره بود، پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new tax has sliced annual bonuses by 30 percent.
[ترجمه گوگل]مالیات جدید پاداش های سالانه را 30 درصد کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]مالیات جدید، امتیازات سالیانه را تا ۳۰ درصد کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Small pickling onions can be used instead of sliced ones.
[ترجمه گوگل]به جای پیازهای خرد شده می توان از پیازهای ترشی کوچک استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]پیاز خرد کننده کوچک را می توان به جای بریدن آن به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our troops have sliced into the enemy's defence line.
[ترجمه گوگل]نیروهای ما وارد خط دفاعی دشمن شده اند
[ترجمه ترگمان]سربازان ما به خط دفاعی دشمن sliced
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The axe sliced into her shoulder.
[ترجمه گوگل]تبر به شانه اش بریده شد
[ترجمه ترگمان]تبر به شانه او خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Add the tomatoes, skinned and sliced.
[ترجمه Moti] گوجه پوست کنده و برش داده شده را اضافه کنید
|
[ترجمه گوگل]گوجه‌فرنگی‌ها را که پوست گرفته و خلال شده اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]گوجه فرنگی، پوست و برش را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cut into portions, divided into segments; cut through, cut into
sliced bread is bread that has been cut into slices before being wrapped up and sold.

پیشنهاد کاربران

برش خورده
something that is cut into thin flat pieces
قارچ شده، ورقه ورقه
خلال شده
( Sliced ( adj
ورقه ورقه، قاچ شده
( سبزی، نان. . . . )
تیکه تیکه شده بخش بخش شده
If you want to make this food you need sliced bread
sth that is cut into flat pieces
بریده شده . تکه شده . slice شده .
فعل slice
اسم slice
🍉🧀🍞🍪 این ها slice هستند
ورقه ورقه. تکه

something that is cut into thin flat piecces
بریده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس