skiff

/ˈskɪf//skɪf/

معنی: کرجی پارویی کوچک، قایق سریعالسیر، قایق رانی کردن
معانی دیگر: قایق، زورق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, light boat that may have sails but can be rowed by one oarsman.

- She went out on the lake in the skiff.
[ترجمه گوگل] او با اسکیف روی دریاچه رفت
[ترجمه ترگمان] از کنار دریاچه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The skiff bobbed in the water.
[ترجمه گوگل]اسکیف در آب تکان خورد
[ترجمه ترگمان]قایق به آب افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. May I have the use of your skiff?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم از اسکیف شما استفاده کنم؟
[ترجمه ترگمان]می شود از قایق شما استفاده کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A skiff idling up beside a Sea and Shore Department cutter.
[ترجمه گوگل]اسکیف در حال بیکار شدن در کنار کاتر دریا و ساحل
[ترجمه ترگمان]قایقی در کنار دریا و ساحل شنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He untied the skiff at the stern, slipped into it, and was soon rowing cautiously upstream.
[ترجمه گوگل]او اسکیف را در عقب باز کرد، داخل آن لغزید و به زودی با احتیاط در بالادست پارویی زد
[ترجمه ترگمان]قایق را از ته قایق باز کرد و به درون آن خزید و به زودی با احتیاط به طرف بالای رودخانه پارو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Skiff Miller shook his head, no longer belligerent, but kindly.
[ترجمه گوگل]اسکیف میلر سرش را تکان داد، دیگر جنگ طلبانه نبود، بلکه با مهربانی
[ترجمه ترگمان]نیک میلر سرش را به علامت منفی تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. " He is two feet longer than the skiff. " the old man said.
[ترجمه گوگل]پیرمرد گفت: "او دو فوت از اسکیف بلندتر است "
[ترجمه ترگمان]پیرمرد گفت: \" او دو پا بیشتر از قایق است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They were headed straight for the skiff swimming side by side.
[ترجمه گوگل]آنها مستقیماً به سمت اسکیف حرکت کردند که در کنار هم شنا می کردند
[ترجمه ترگمان]یک راست به طرف کرجی رفتند که در کنار قایق شنا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Skiff Miller was rounding the curve.
[ترجمه گوگل]اسکیف میلر در حال گرد کردن منحنی بود
[ترجمه ترگمان]skiff میلر در حال گرد کردن پیچ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A small bird came toward the skiff from the north.
[ترجمه گوگل]پرنده کوچکی از شمال به سمت اسکیف آمد
[ترجمه ترگمان]یک پرنده کوچک از سمت شمال به طرف قایق آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. " Pedrico is looking after the skiff and the gear.
[ترجمه گوگل]پدریکو از اسکیف و تجهیزات مراقبت می کند
[ترجمه ترگمان]\" به دنبال قایق و لوازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But he cannot pull this skiff forever, no matter how great he is.
[ترجمه گوگل]اما او نمی تواند این اسکیف را برای همیشه بکشد، مهم نیست که چقدر بزرگ است
[ترجمه ترگمان]اما او نمی تواند تا ابد این قایق را بکشد، مهم نیست چقدر بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. SKIFF takes a light and natural flavor with just the right amount of the Oriental characteristics demanded by the discerning pipe smoker.
[ترجمه گوگل]SKIFF طعمی سبک و طبیعی را با مقدار مناسبی از ویژگی های شرقی که توسط پیپ پیپ خواستار است، می گیرد
[ترجمه ترگمان]skiff یک طعم و طعم طبیعی با توجه به مقدار مناسبی از ویژگی های شرقی که به وسیله یک لوله تشخیص لوله تشخیص داده می شود، به خود می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Raw spray whiplashes the skiff, freezing as It'strikes.
[ترجمه گوگل]اسپری خام اسکیت را شلاق می زند، در حالی که ضربه می زند منجمد می شود
[ترجمه ترگمان]اسپری خام قایق را تمیز می کند و به محض این که به آن برخورد می کند منجمد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We had sailed up the brown Tambopata forty kilometres south from Puerto Maldonaldo in a skiff that barely cleared the water.
[ترجمه گوگل]ما تامبوپاتای قهوه‌ای را در چهل کیلومتری جنوب پورتو مالدونالدو با اسکیف طی کرده بودیم که به سختی آب را پاک می‌کرد
[ترجمه ترگمان]چهل کیلومتر دورتر از Puerto که به زحمت آب را صاف می کرد، به طرف جنوب brown رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Guests who still wanted to explore the lagoons and sea-flats could use Wavebreaker's skiff.
[ترجمه گوگل]مهمانانی که هنوز می‌خواهند تالاب‌ها و تخت‌های دریا را کاوش کنند، می‌توانند از اسکیف Wavebreaker استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]مهمان هایی که هنوز می خواستند lagoons را کشف کنند می توانند از قایق s استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کرجی پارویی کوچک (اسم)
skiff

قایق سریع السیر (اسم)
skiff

قایق رانی کردن (فعل)
boat, skiff

انگلیسی به انگلیسی

• small flat-bottomed boat propelled by oars or small sails

پیشنهاد کاربران

a small, light boat for rowing or sailing, usually used by only one person
یک قایق کوچک و سبک برای پارو زدن یا قایق بادبانی یا قایق تفریحی که معمولاً فقط توسط یک نفر استفاده می شود.
One of the skiffs was sunk as well.
skiff
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/skiff
قایق کوچکی که شاید بادبان داشته باشد
قایق موتوری

بپرس