show off

/ˈʃoʊˈɒf//ʃəʊɒf/

معنی: خود نمایی کردن
معانی دیگر: به رخ کشیدن، پز دادن، (به چیزی) نازیدن، بالیدن، جولان دادن، شکوهیدن، ادم خودنما، فیس، خودنمایی، پز، به رخ کشی، نازیدن (به چیزی)، اهل بادوفیس

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to pretentiously display one's skills or abilities with the purpose of impressing others.
مترادف: flaunt, grandstand, showboat
مشابه: boast, brag, gasconade, parade, sport, strut, swagger
اسم ( noun )
مشتقات: show-offish (adj.)
(1) تعریف: one who tries to impress others by a display of physical ability, wealth, knowledge, wit, or the like.

- He's taking diving lessons, and now he's such a show-off at the pool!
[ترجمه گوگل] او در حال گذراندن کلاس های غواصی است و اکنون در استخر بسیار خودنمایی می کند!
[ترجمه ترگمان] او دارد به کلاس شیرجه می رود، و حالا او مثل یک سیرک سیار در کنار استخر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an act or instance of such display.

جمله های نمونه

1. She likes to wear short skirts to show off her legs.
[ترجمه بهروز مددی] او علاقه دارد با پوشیدن دامن کوتاه و نمایش پاهای عریانش خودنمایی کند.
|
[ترجمه جانی] اون دامن کوتاه مبپوشه تا کونشو نشون همه بده
|
[ترجمه گوگل]او دوست دارد برای نشان دادن پاهایش دامن کوتاه بپوشد
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره دامن کوتاه بپوشه تا پاهاش رو نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She only bought that sports car to show off and prove she could afford one.
[ترجمه Rahim2br] اون ماشینه اسپورت رو خریده که فقط پز بده و ثابت کنه میتونه یکی از اونا بخره
|
[ترجمه گوگل]او آن ماشین اسپورت را فقط برای خودنمایی و اثبات اینکه توانایی خرید یک ماشین را دارد خرید
[ترجمه ترگمان]او فقط آن ماشین ورزشی را خرید و ثابت کرد که استطاعت خرید یکی از آن ها را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They have a tendency to show off, to dramatize almost every situation.
[ترجمه گوگل]آنها تمایل به خودنمایی دارند، تقریباً هر موقعیتی را نمایش می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمایل دارند که نمایش را نشان دهند و تقریبا هر وضعیتی را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Show off your tan in this little white top.
[ترجمه روشا] برنزه ت رو در این تاپ کوچک نشان بده
|
[ترجمه گوگل]برنزه شدن خود را در این تاپ سفید کوچک نشان دهید
[ترجمه ترگمان] خودتو توی این قسمت کوچیک سفید نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All right, there'sno need to show off.
[ترجمه مینا] در واقع ، اونها احتیاجی به خودنمایی ندارند
|
[ترجمه Fatemeh] خیلی خب نیاز نیست خود نمایی کنی
|
[ترجمه گوگل]بسیار خوب، نیازی به خودنمایی نیست
[ترجمه ترگمان] خیلی خب، باید خودنمایی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The most stupid thing is to show off your self-esteem before money and love.
[ترجمه گوگل]احمقانه ترین کار این است که عزت نفس خود را قبل از پول و عشق به رخ بکشید
[ترجمه ترگمان]خیلی احمقانه است که قبل از پول و عشق، عزت نفس خود را نشان بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The player was given hardly any opportunities to show off his talents.
[ترجمه گوگل]به این بازیکن به سختی فرصتی برای نشان دادن استعدادهایش داده شد
[ترجمه ترگمان]بازیکن به سختی می توانست استعدادهای خود را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She wore a while T - shirt to show off her suntan.
[ترجمه مینا] او تیشرت سفید پوشیده تا برنزه بودنش را به رخ بکشد
|
[ترجمه گوگل]او یک تی شرت کوتاه پوشید تا برنزه شدنش را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]او تی شرت به تن کرده بود تا برنزه شدن خود را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She did a quick twirl to show off her dress.
[ترجمه گوگل]او یک چرخش سریع برای نشان دادن لباسش انجام داد
[ترجمه ترگمان]یک چرخش سریع روی لباسش انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gold hangings were used to show off the pictures.
[ترجمه گوگل]برای به نمایش گذاشتن تصاویر از آویزهای طلا استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]پرده های طلایی عادت داشتند تابلوهای نقاشی را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She wanted to show off her new husband at the party.
[ترجمه دنیا] اون میخواست پز شوهر جدیدش رو توی پارتی بده
|
[ترجمه گوگل]او می خواست شوهر جدیدش را در مهمانی نشان دهد
[ترجمه ترگمان]می خواست شوهر جدیدش رو تو مهمونی نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He likes to show off how well he speaks French.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد نشان دهد که چقدر خوب فرانسوی صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره نشون بده که چقدر خوب بلده فرانسوی حرف بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He loved to show off his protean talent.
[ترجمه مینا] او دوست داشت استعداد گوناگونش را به رخ بکشه
|
[ترجمه گوگل]او دوست داشت استعداد خود را به نمایش بگذارد
[ترجمه ترگمان]اون عاشق این بود که استعداد protean رو نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is very shameful of him to show off.
[ترجمه گوگل]خودنمایی از او بسیار شرم آور است
[ترجمه ترگمان]خیلی شرم آور است که او خودنمایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He likes to show off his abilities.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد توانایی های خود را به رخ بکشد
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره توانایی های خودش رو نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خود نمایی کردن (فعل)
pose, spark, grandstand, flaunt, dash, show off, posture

انگلیسی به انگلیسی

• boast, be proud; exhibit; coquetry, prissiness; one who thinks highly of himself and attempts to demonstrate it to others
a show-off is someone who shows their skills or abilities in an obvious way in order to impress people; used showing disapproval.
one who behaves in a manner so as to draw attention to himself; behavior of someone who is constantly trying to get attention

پیشنهاد کاربران

She shows off her hairs
موهایش را نشان می دهد. /موهایش را به رخ می کشد/با نشان دادن موهایش خودنمایی و عشوه گری می کند
یکسان=show off
آفمایش
درودی دیگر.
نگرش شما بسیار درست و ستودنی است و من می کوشم تا در پینشهاد های دیگر، نگرش شما را درنظر بگیرم.
سپاس از وقتی که گذاشتید. واقعا برای من اینگونه نگرش ها ارزشمند است.
سلام.
ممنون جناب عجمنده. من کمی تند رفتم شما با صبوری جواب دادین. ببخشید غرض جسارت نبود.
اما در کل توی این دوره و مخصوصا جوان ترها از یه کلماتی استفاده میکنن که جالب نیست حتی در زبان محاوره و روزمره هم که همیشه مخاطب ما یه دوست صمیمی و همسن خودمون که باهاش راحتیم نیست. در زبان محاوره هم استفاده از واژه ها علاوه بر راحتی و خودمانی بودن نباید از ادب هم به دور باشن. البته منظورم لزوما رسمی و تکلفی حرف زدن نیست. اما وقتی کلمات جالبی مثل به رخ کشیدن، خودنمایی و همان خود نماییدن که شما فرمودین داریم چرا باید از واژگان بی ریشه جسارتا مثل چس کلاس گذاشتن استفاده کنیم. ما همینطور که امانت دار خیلی چیزها برای آیندگان هستیم باید امانت دار زبان هم باشیم و با گذشت زمان اون رو زیباتر تحویل نسل بدی بدیم.
...
[مشاهده متن کامل]

من با پسوند "یدن" و "اندن" مشکلی ندارم با افزودنش به کلماتی که خودش در اصل غلط هست مخالفم که وضعیت رو بدتر قوز بالا قوز میکنه 😄
در ضمن شوخی کردم غار نشینی هیچ هم بد نیست من خودم بخاطر کوهنوردی زیاد میرم اونجا با گروه😊
ببخشید طولانی شد بهر حال ممنون از شما جناب عجمنده و دوستان. 🌹

درود.
سپاس از توجه تان.
بله، در نوشتار رسمی نمی توان آن را بکار برد چون برابری عامیانه برای این واژه است و نه برابری درخور نوشته های رسمی. و مشکلی برای بکاربردن آن در نوشته های عامیانه نیست.

...
[مشاهده متن کامل]

اینکه شما این واژگان را مضحک می دانید، کاملا جای احترام دارد و شما حق دارید که چیزی را مضحک بدانید.
در مورد غار و غار نشینی هم متاسفانه نقدی من نمی بینم.
در مورد روان بودگی واژه هم، به گمانم آنقدر سخت نیست تلفظ اَش.
و برای مثال اگر ما، خودنمایی را در دایره ی واژگان داشته باشیم، چه اشکالی دارد که "خودنماییدن" را هم به آن اضافه کنیم؟
اگر نقد تان از پسوند "یدن" و "اندن" را برای من بگید، بسیار سپاسگزار خواهم شد.

آقای عجمنده این کلمات چیه آخه. این نوع کلمات شما رو نه میشه تو متن نوشتاری ازش استفاده کرد نه حتی محاوره روزمره. خیلی عجیبه همه چی رو یه مندیدن اندیدن به آخرش اضافه میکنی که اصلا مضحک میشه. هر چی پیش میره زبان رو به پیشرفت و روانی داره میره شما به زبان دوران غارنشینی رو اوردی
بُوشیدَن.
⁦✔️⁩نمایان کردن - شدن - بودن،
پیدا یا پدیدار بودن/شدن،
قابل مشاهده کردن/شدن،
در معرض دید دیگران قرار دادن/افتادن
FASHION
CELEBRITY STYLE
Keri Russell Looks Elegant in All - Black Outfit That Showed Off👈 Her Pumps on ‘Late Night With Seth Meyers’
چُسکِلاسیدَن.
دوستان همین "شُ آف" خودمونه که تو سخنرانی ها و بحث های علمی زیاد شنیدیم.
اگه غیر رسمی بخوایم بگیم، میتونیم بگیم "چُس کلاس اومدن" یا "چُس کلاس گذاشتن".
پُزیدن.
خودنماییدن.
چُساییدن.
قُمپُزیدن.
بِروُخیدن.
فَخریدن.
پز دادن
فخر فروختن
قمپز در کردن
به رخ کشیدن
خودنمایی کردن

Show off clothes لباس های نمایشی
لباسهایی که طرف برای جلب توجه میپوشه
Show off=try to inpress people with your
. . . . . ability , your knowledge etc
افاده ای
پزپزو
She is just a kinky stoner baby who loves showing off for you
در این جمله یعنی به نمایش گذاشتن خودش ، خودنمایی کردنش جلوت
تظاهر کردن به چیزی که نیست وما میخوایم درست برعکس نشانش دهیم. بیشتر از بد به خوب
قیافه گرفتن، پز دادن ، و. . .
پز دادن
to show people sth you are very proud off so they will admire it
به رخ کشیدن
چسی اومدن
تحسین کردن شخصی بخاطر توانایی یا دانش او
هم به معنای خودنمایی کردن ( v )
و هم شخص خودنما ( n )
البته تو دیکشنری show - off به معنی شخص خودنما است.
خودنمایی کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس