shoemaker

/ˈʃuːˌmekər//ˈʃuːmeɪkə/

معنی: کفاش، کفش دوز
معانی دیگر: کفش ساز، پینه دوز، لالک دوز، تعمیرکار کفش، کفشدوز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: shoemaking (n.)
• : تعریف: one employed in making and repairing shoes; cobbler.
مشابه: cobbler

جمله های نمونه

1. Can you recommend me a good shoemaker?
[ترجمه پارمیس] آیا می توانی یک کفاش خوب معرفی کنی
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک کفاش خوب به من معرفی کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید یک کفاش خوب را به من توصیه کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The shoemaker carefully examined the leather before starting to cut out the uppers.
[ترجمه گوگل]کفاش قبل از شروع به بریدن رویه، چرم را به دقت بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]کفاش قبل از شروع به استفاده از قرص های محرک به دقت چرمی را معاینه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gerald's grandfather is a shoemaker.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ جرالد یک کفاش است
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ جرالد کفش دوز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shoemaker, 6 retired as a jockey on Feb. 1990, to become a trainer.
[ترجمه گوگل]شومیکر، 6 ساله در فوریه 1990 به عنوان جوکی بازنشسته شد تا مربی شود
[ترجمه ترگمان]در فوریه ۱۹۹۰ به عنوان یک مربی بازنشسته شد تا مربی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I must find a shoemaker who would fix them on the spot, so l hurried off.
[ترجمه گوگل]من باید یک کفاش پیدا کنم که آنها را در محل تعمیر کند، بنابراین من عجله کردم
[ترجمه ترگمان]باید یک کفاش را پیدا کنم که آن ها را در محل درست کند، بنابراین با عجله از آنجا دور شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Shoemaker said Friday in a statement issued by Santa Anita.
[ترجمه گوگل]شومیکر روز جمعه در بیانیه ای که توسط سانتا آنیتا منتشر شد، گفت
[ترجمه ترگمان]کفاش روز جمعه در بیانیه ای که توسط سانتا آنیتا صادر شد، گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The elves never returned, but the shoemaker continued to prosper and had good luck in everything he did.
[ترجمه گوگل]الف‌ها هرگز برنگشتند، اما کفاش به پیشرفت خود ادامه داد و در هر کاری موفق بود
[ترجمه ترگمان]جن هیچ وقت برنگشت، اما کفاش به موفقیت ادامه داد و در هر کاری موفق شد موفق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She helped the shoemaker sell shoes.
[ترجمه گوگل]او در فروش کفش به کفاش کمک کرد
[ترجمه ترگمان]به کفاش کمک کرد تا کفش ها را بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The process continued, and in short order, the shoemaker became a wealthy man.
[ترجمه گوگل]این روند ادامه یافت و در کوتاه مدت، کفاش تبدیل به مردی ثروتمند شد
[ترجمه ترگمان]این فرآیند ادامه یافت، و به ترتیب، کفاش ثروتمند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Six awl make a shoemaker.
[ترجمه گوگل]شش خرطومی یک کفاش درست می کند
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the shoemaker was left with good luck.
[ترجمه گوگل]اما کفاش با اقبال باقی ماند
[ترجمه ترگمان]اما کفاش بخت با او یار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The shoemaker was threading stitches through tiny holes he had punched in the leather.
[ترجمه گوگل]کفاش از سوراخ های ریزی که روی چرم زده بود بخیه ها را می کشید
[ترجمه ترگمان]کفاش در سوراخ های کوچکی که با مشت به چرم زده بود، بخیه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps the shoemaker left out some cookies in the interim.
[ترجمه گوگل]شاید کفاش در این فاصله چند کلوچه را کنار گذاشته است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'I am not a shoemaker by trade?
[ترجمه گوگل]من حرفه ای کفاش نیستم؟
[ترجمه ترگمان]من کفاشی نیستم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The NEAR - Shoemaker probe touched down after studying the asteroid Eros for the past year.
[ترجمه گوگل]کاوشگر NEAR - Shoemaker پس از مطالعه سیارک اروس در سال گذشته سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]این کاوشگر نزدیک به شومیکر پس از مطالعه اروس در سال گذشته به زمین خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفاش (اسم)
shoemaker

کفش دوز (اسم)
shoemaker

انگلیسی به انگلیسی

• cobbler, one who makes or repairs shoes as an occupation

پیشنهاد کاربران

shoemaker
کَفشگَر ، کفشوَر
شخصی که کفش را پاک یا تمیز می کند.

کفاشی
shoemaker ? کفاش، کفش دوز

کفاش

بپرس