settle up


مبلغ بدهی را معلوم کردن، واریز کردن

جمله های نمونه

1. When we approached the till to settle up, he reduced our bill by 50 per cent.
[ترجمه گوگل]وقتی برای تسویه حساب نزدیک شدیم، او صورتحساب ما را 50 درصد کاهش داد
[ترجمه ترگمان]وقتی به آن نزدیک شدیم، اسکناس را به پنجاه درصد تقلیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'll settle up with them soon.
[ترجمه من] من به زودی با اونا تسویه میکنم
|
[ترجمه گوگل]من به زودی با آنها تسویه حساب خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]به زودی باهاشون کنار میام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Would you like to settle up now, sir?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید الان سر و سامان بگیرید، قربان؟
[ترجمه ترگمان]آقا، شما میل دارید که به این موضوع خاتمه دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You buy the tickets and I'll settle up with you later.
[ترجمه گوگل]شما بلیط ها را بخرید و من بعداً با شما هماهنگ خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]بلیط ها رو بخر و بعدا باه ات کنار میام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'll settle up with the bartender, then let's go.
[ترجمه گوگل]با ساقی هماهنگ می کنم، بعد بیا بریم
[ترجمه ترگمان]من با متصدی بار کنار میام، پس بیا بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll pay now-we can settle up later.
[ترجمه گوگل]من الان پرداخت می کنم - بعداً می توانیم تسویه حساب کنیم
[ترجمه ترگمان]حالا تلافی می کنم - بعدا می توانیم سر و سامون بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let me settle up, I'll meet you outside the supermarket.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید من را حل کنم، من شما را بیرون از سوپرمارکت ملاقات خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]بذار خودم رو جمع و جور کنم بیرون از سوپر مارکت میبینمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the past, people might settle up annually with fishmongers, blacksmiths, dressmakers, and so forth.
[ترجمه گوگل]در گذشته، مردم ممکن بود سالانه با ماهی فروشان، آهنگران، خیاطی ها و غیره زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]در گذشته، افراد ممکن است سالانه با fishmongers، آهنگران، خیاط، و غیره اقامت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tell me what I owe you and I'll settle up.
[ترجمه گوگل]به من بگو چه چیزی به تو بدهکارم تا حل و فصل کنم
[ترجمه ترگمان]به من بگو که چه دینی به تو بدهکارم و به این نتیجه می رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm tired of this hotel. Let's settle up and go.
[ترجمه گوگل]من از این هتل خسته شدم بیا سر و سامان بگیریم و برویم
[ترجمه ترگمان]از این هتل خسته شدم بیا استراحت کنیم و بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He needed ten yuan to settle up this bill.
[ترجمه گوگل]او برای تسویه این صورت حساب به ده یوان نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]او به ده نفر احتیاج داشت تا این لایحه را تصفیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To settle up her bill, Mrs. Blank needed $
[ترجمه گوگل]خانم بلنک برای تسویه صورت حسابش به دلار نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]برای حل کردن صورتحساب، خانم Blank به دلار احتیاج داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'll settle up with the bartender and we can leave.
[ترجمه گوگل]من با ساقی هماهنگ می شوم و می توانیم برویم
[ترجمه ترگمان]من با متصدی بار کنار میام و میتونیم از اینجا بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let's settle up and leave this restaurant.
[ترجمه گوگل]بیا سر و سامان بگیریم و این رستوران را ترک کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا با هم کنار بیایم و این رستوران را ترک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بدهی را تسویه کردن، حساب کردن
When you settle up, you pay a bill or a debt
پرداخت بدهی یا صورتحساب
پرداخت کردن - کرایه چیزی را دادن
پرداخت دنگ توسط هر شخص
Pay back the money

بپرس