set piece

/ˈsetˈpiːs//setpiːs/

(موسیقی و ادبیات و غیره) قطعه، بخش منفرد، (تئاتر) صحنه ی مجزا، صحنه ی منفرد، قطعه ادبی ویا موسیقی منفرد ومشخص

جمله های نمونه

1. The trial scene is a classic set piece.
[ترجمه گوگل]صحنه محاکمه یک مجموعه کلاسیک است
[ترجمه ترگمان]صحنه محاکمه یک مجموعه کلاسیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Surely Deane is well-practised at set piece play.
[ترجمه گوگل]مطمئنا دین به خوبی در نوازندگی صحنه تمرین می کند
[ترجمه ترگمان]مسلما Deane بازی خوبی برای بازی کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Eleven minutes later Andrew McBride saw his set piece effort deflected past the post by a defender's stick.
[ترجمه گوگل]یازده دقیقه بعد، اندرو مک براید دید که ضربات ایستگاهی او با چوب مدافع از کنار تیرک منحرف شد
[ترجمه ترگمان]یازده دقیقه بعد، اندرو مک براید یک قطعه از تلاش his را دید که از سمت چپ به سمت میله مدافع منحرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was a rehearsed set piece where I was in the wall and ran to the blind side.
[ترجمه گوگل]این یک قطعه تمرین شده بود که در آن دیوار بودم و به سمت کور دویدم
[ترجمه ترگمان]جایی که من روی دیوار نشسته بودم و به طرف کوره راه می رفتم، یک تکه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A team's set piece taker is on most occasions the most technically gifted player in the team.
[ترجمه گوگل]بازیکن ضربات ایستگاهی یک تیم در بیشتر موارد از نظر فنی با استعدادترین بازیکن تیم است
[ترجمه ترگمان]تیمی که به عنوان یک تیم انتخاب می شود، در اغلب موارد ترین بازیکن با استعداد در تیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first was poor from a set piece, you have to hold your hands up and say the second from Berbatov was world class; he is capable of that.
[ترجمه گوگل]اولی ضعیف از یک ضرب بود، باید دستت را بالا بگیری و بگویی دومی از برباتوف در کلاس جهانی بود او قادر به آن است
[ترجمه ترگمان]اولی فقیر بود، باید دست تو را بالا نگه داشت و دومی را که از Berbatov درجه یک بود به دست بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I noticed in set piece trainings he overwhelmed TV.
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که در تمرینات او تلویزیون را تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]من متوجه شدم که او چگونه تلویزیون را از پا در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's also a set piece specialist who can always hurt opponents.
[ترجمه گوگل]او همچنین یک متخصص ضربات ایستگاهی است که همیشه می تواند به حریفان آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک متخصص set است که می تواند به مخالفان آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lecce score from a set piece deep in stoppage time to claim a point against Milan.
[ترجمه گوگل]لچه در وقت های تلف شده از روی یک ضربه ایستگاهی گلزنی کرد تا در مقابل میلان یک امتیاز کسب کند
[ترجمه ترگمان](لچه)در وقت های تلف شده برای ادعای یک نقطه مقابل میلان نمره زیادی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Blindside - from a set piece, ruck or maul, the short side of the field.
[ترجمه گوگل]Blindside - از یک قطعه تنظیم، راک یا ماول، سمت کوتاه میدان
[ترجمه ترگمان]Blindside - از یک قطعه مجموعه، ruck یا maul، سمت کوتاه میدان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jazz musicians do not follow a set piece of music note by note, but make up melodies and chord changes as they play.
[ترجمه گوگل]نوازندگان جاز یک قطعه موسیقی را نت به نت دنبال نمی کنند، بلکه ملودی ها و تغییرات آکورد را هنگام نواختن ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]موسیقی دانان جاز یک قطعه از نت موسیقی را با توجه به موسیقی دنبال نمی کنند، بلکه ملودی و chord را آنطور که بازی می کنند، ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The stadium set piece roof lies in pieces.
[ترجمه گوگل]سقف استادیوم تکه تکه شده است
[ترجمه ترگمان]این استادیوم سقف را تکه تکه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We might think, in retrospect, that it was a set piece of rather obvious connivance.
[ترجمه گوگل]ممکن است در گذشته فکر کنیم که این یک توافق کاملاً آشکار بود
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم با نگاهی به گذشته فکر کنیم که این یک توطئه بسیار بدیهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Commemorating the centenary of the xin-hai revolution war, were 33 set piece.
[ترجمه گوگل]بزرگداشت صدمین سالگرد جنگ انقلاب شین های، 33 قطعه تنظیم شد
[ترجمه ترگمان]برای برگزاری مراسم سالگرد جنگ انقلاب xin - hai، ۳۳ مجموعه به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a set piece is a part of a play, piece of music, or novel which has a strong dramatic effect and which is often not an essential part of the main story.
a set piece is also a military operation or a move in a football match, that has been carefully planned and is carried out in an ordered way.

پیشنهاد کاربران

a part of a play, film, piece of music, etc. that has a well - known pattern or style, and is used to create a particular effect
بخشی از یک نمایشنامه، فیلم، قطعه موسیقی و غیره که دارای الگو یا سبک شناخته شده ای است و برای ایجاد یک اثر خاص استفاده می شود.
در فوتبال
ضربه ی شروع مجدد
جنگ انفرادی ، نبرد تن به تن
ضربات ایستگاهی منظور ضربات کرنر پرتاب اوت پنالتی و ضربات آزاد مستقیم و غیر مستقیم به سمت دروازه حریف
در فوتبال:
ضربه ی ایستگاهی

بپرس