sense of touch

جمله های نمونه

1. The evidence suggests that our sense of touch is programmed to diminish with age.
[ترجمه گوگل]شواهد نشان می دهد که حس لامسه ما طوری برنامه ریزی شده است که با افزایش سن کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]این شواهد حاکی از آن است که حس لامسه به گونه ای برنامه ریزی شده است که با سن کم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a natural outgrowth of the sense of touch.
[ترجمه گوگل]این یک نتیجه طبیعی از حس لامسه است
[ترجمه ترگمان]این نتیجه ای طبیعی از حس لامسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the first day, concentrate only on your sense of touch.
[ترجمه گوگل]در روز اول فقط روی حس لامسه خود تمرکز کنید
[ترجمه ترگمان]در روز اول فقط روی حس لامسه تو تمرکز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My hearing is painfully acute, and my sense of touch and smell quite profound.
[ترجمه گوگل]شنوایی من به طرز دردناکی حاد است و حس لامسه و بویایی من کاملاً عمیق است
[ترجمه ترگمان]شنوایی من به طرز دردناکی حاد است و حس لامسه و بویایی خیلی عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He realized that the sense of touch is concentrated in the fingertips.
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که حس لامسه در نوک انگشتان متمرکز است
[ترجمه ترگمان]او متوجه شد که حس لامسه در نوک انگشتان متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The data shows that our sense of touch may age with time.
[ترجمه گوگل]داده ها نشان می دهد که حس لامسه ما ممکن است با گذشت زمان پیر شود
[ترجمه ترگمان]داده ها نشان می دهند که حس لامسه به مرور زمان ممکن است افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For, you see, they trusted their own sense of touch very much.
[ترجمه گوگل]زیرا، می بینید، آنها به حس لامسه خود بسیار اعتماد داشتند
[ترجمه ترگمان]می دانید، آن ها به حس لامسه خود اطمینان داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His sense of touch gradually took the place of sight.
[ترجمه گوگل]حس لامسه او کم کم جای بینایی را گرفت
[ترجمه ترگمان]کم کم حس لامسه او به تدریج جای پارک را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is the osteopathic physician's highly developed sense of touch that allows the physician to palpate (feel) this motion and, through skilled hands, to administer osteopathic manipulative treatments.
[ترجمه گوگل]این حس لامسه بسیار پیشرفته پزشک است که به پزشک اجازه می دهد این حرکت را لمس کند (احساس کند) و از طریق دستان ماهر، درمان های دستکاری استئوپاتیک را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این یک حس لامسه شدیدا رشد یافته پزشکی است که به پزشک اجازه می دهد تا این حرکت را انجام دهد و از طریق دستان ماهر برای مدیریت درمان های manipulative استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tactile means relating to touch orinvoking the sense of touch.
[ترجمه گوگل]لامسه به معنای مربوط به لمس یا فراخوانی حس لامسه است
[ترجمه ترگمان]tactile یعنی ارتباط با لمس کردن حس لامسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Newly developed robots have a sense of touch and are able to see and make decisions.
[ترجمه گوگل]ربات های تازه توسعه یافته حس لامسه دارند و قادر به دیدن و تصمیم گیری هستند
[ترجمه ترگمان]ربات های به تازگی توسعه یافته حس لامسه دارند و قادر به دیدن و تصمیم گیری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tactile means relating to touch or invoking sense of touch.
[ترجمه گوگل]لامسه به معنای مربوط به لمس یا فراخوانی حس لامسه است
[ترجمه ترگمان]Tactile به معنی ارتباط با حس لامسه و یا حس لامسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Touch? The sense of touch is activated already during pregnancy.
[ترجمه گوگل]لمس كردن؟ حس لامسه در دوران بارداری فعال شده است
[ترجمه ترگمان]لمس کنید؟ حس لامسه در حال حاضر در طول دوران بارداری فعال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's the sense of touch.
[ترجمه گوگل]این حس لامسه است
[ترجمه ترگمان]این حس لامسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ability to distinguish items by feeling them, ability to distinguish items solely by touch

پیشنهاد کاربران

بپرس