seethe

/ˈsiːð//siːð/

معنی: غلیان، جوشیدن، جوشاندن
معانی دیگر: قل زدن، غلیان کردن، قل قل کردن، پر ازدحام بودن، غلغله زدن، (معمولا با: -ing) هیجانی شدن، خشمگین بودن، بر آشفتن، پختن (از راه جوشاندن)، آب پز کردن، خیساندن، دم کردن، جوش وخروش، تلاطم

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: seethes, seething, seethed
(1) تعریف: to foam or bubble as if boiling.
مترادف: boil, roil
مشابه: bubble, churn, ferment, foam, froth, ripple, simmer

- The water seethed below the waterfall.
[ترجمه گوگل] آب در زیر آبشار جوشید
[ترجمه ترگمان] آب زیر آبشار جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to be exceptionally excited or disturbed, as by anger.
مترادف: broil, fume
مشابه: anger, boil, bristle, burn, chafe, churn, flame, fret, heat, madden, simmer, smolder, stew

- She seethed with resentment and envy.
[ترجمه گوگل] او از کینه و حسادت غرق شد
[ترجمه ترگمان] از خشم و حسادت لبریز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to submerge in a liquid; soak; steep.
مترادف: soak, souse, steep
مشابه: douse, immerse, marinate
اسم ( noun )
مشتقات: seethingly (adv.)
• : تعریف: the condition of seething.
مترادف: heat
مشابه: anger, boil, burn, flame, fume, rage

جمله های نمونه

1. The class positively seethed with indignation when Julia won the award.
[ترجمه گوگل]وقتی جولیا جایزه را برد، کلاس به طور مثبت خشمگین شد
[ترجمه ترگمان]وقتی جولیا جایزه را برد، کلاس از خشم لبریز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She seethed silently in the corner.
[ترجمه گوگل]او بی صدا در گوشه ای جوشید
[ترجمه ترگمان]او در گوشه ای از اتاق خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The forest below him seethed and teemed with life.
[ترجمه گوگل]جنگل زیر او غرق شد و پر از زندگی بود
[ترجمه ترگمان]جنگل از او ساطع می شد و پر از حیات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She grinned derisively while I seethed with rage.
[ترجمه گوگل]او با تمسخر پوزخند زد در حالی که من از خشم در حال جوشیدن بودم
[ترجمه ترگمان]او پوزخندی زد و من از شدت خشم شروع به لرزیدن کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The grey ocean seethed beneath them.
[ترجمه گوگل]اقیانوس خاکستری زیر آنها می جوشید
[ترجمه ترگمان]اقیانوس خاکستری از زیر آن ها لبریز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Maybe you choose to seethe silently about something, letting it gnaw away at you.
[ترجمه گوگل]شاید تصمیم بگیرید که در مورد چیزی بی صدا بجوشید و اجازه دهید که شما را ببلعد
[ترجمه ترگمان]شاید دوست داشته باشی که نرم و نرم در مورد یه چیزی چیزی که بهت می خوره رو نرم و نرم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fry made the water seethe.
[ترجمه گوگل]سرخ شده آب را دم کرده است
[ترجمه ترگمان]آتش سرخ، آب را نرم می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A Would you like to seethe bill, sir?
[ترجمه گوگل]آیا می‌خواهید قبض را ببینید، قربان؟
[ترجمه ترگمان]از این اسکناس چه می خواهید، آقا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It makes my lukewarm water seethe.
[ترجمه گوگل]باعث می شود آب ولرم من بجوشد
[ترجمه ترگمان]آب ولرم را نرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She seethe outlines of the trees in the dim light.
[ترجمه گوگل]او خطوط کلی درختان را در نور کم می بیند
[ترجمه ترگمان]از لای درخت ها، در نور ضعیف ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They stand quietly, but secretly they seethe with their anger.
[ترجمه گوگل]آرام می ایستند، اما پنهانی از خشم خود می جوشند
[ترجمه ترگمان]آرام می ایستند، اما در نهان از anger نرم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now the streets of both cities seethe with thousands of Hondas, Toyotas and Piaggios.
[ترجمه گوگل]اکنون خیابان های هر دو شهر مملو از هزاران هوندا، تویوتا و پیاجیو است
[ترجمه ترگمان]اکنون خیابان های هر دو شهر آکنده از Hondas، Toyotas و Piaggios است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As far as the eye could seethe beet fields.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که چشم می توانست مزارع چغندر را ببیند
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که چشم کار می کرد، fields نرم و نرم می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thou shalt not seethe a kid in his mother's milk.
[ترجمه گوگل]بچه را در شیر مادرش نبینی
[ترجمه ترگمان]تو نباید بچه ای را که شیر مادرش بود نرم کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Computation must seethe and behave as if it is alive.
[ترجمه گوگل]محاسبات باید بجوشد و طوری رفتار کند که انگار زنده است
[ترجمه ترگمان]محاسبه باید نرم باشد و مثل این رفتار کند که زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غلیان (اسم)
excitation, excitement, seethe, boiling, narghile, ebullition, hookah, hubble-bubble, nargileh

جوشیدن (فعل)
perk, bubble, seethe, gurgle

جوشاندن (فعل)
boil, bubble, seethe

انگلیسی به انگلیسی

• cook by boiling; bubble or foam as if boiling; soak, steep; rage, be in a state of extreme excitement or anger
if you are seething, you are very angry but do not express your feelings.
if a place is seething with people or animals, there are a lot of them moving about in a disorganized fashion.

پیشنهاد کاربران

۱. خروشیدن ۲. {از عصبانیت} به خود پیچیدن. برآشفتن ۴. پر بودن. مملو بودن. موج زدن. غل زدن
مثال:
They hear it blaring, as it seethes.
آنها {صدای} فریاد کشیدن آن را در حالی که می خروشد می شنوند.
�سَمِعُوا لَهَا شَهِیقًا وَ هِیَ تَفُورُ�
عصبانیت خیلی زیاد، مثل وقتی که توی کارتون ها یکی از گوشش بخار بیرون می زنه.
دیکشنری لانگمن با fume هم معنی کرده
فشارخوردن
تو جواب اگه یکی بهت گفت Seethe یعنی "فشار بخور"
خون کسی از عصبانیت به جوش آمدن
جوش آوردن از عصبانیت
پُر از . . . بودن
پر ازدحام با توریست

بپرس