scoundrel

/ˈskaʊndrəl//ˈskaʊndrəl/

معنی: ادم پست، رذل، ارقه
معانی دیگر: آدم سفله، نامرد، الدنگ، آپاردی، پست فطرت، villain : ارقه، لات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who disregards morals or laws; villain.
مترادف: blackguard, miscreant, rascal, rogue, villain
مشابه: cad, knave, wretch

- That scoundrel married her for her money and then was shamelessly unfaithful to her.
[ترجمه حامد] آن پست فطرت به خاطر پولش با او ازدواج کرد و بعد به طور بی شرمانه ای به او خیانت می کرد.
|
[ترجمه گوگل] آن رذل به خاطر پولش با او ازدواج کرد و بعد بی شرمانه به او خیانت کرد
[ترجمه ترگمان] این مرد رذل به خاطر پول او با او ازدواج کرد و بعد هم بی آن که به او خیانت کند، به او خیانت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a proper scoundrel
یک رذل کامل

2. an outright scoundrel
یک آدم رذل تمام عیار

3. (s. johnson) patriotism is the last refuge of a scoundrel
میهن پرستی آخرین دستاویز آدم های رذل است.

4. Patriotism is the last refuge of a scoundrel.
[ترجمه گوگل]میهن پرستی آخرین پناهگاه رذل است
[ترجمه ترگمان]وطن پرستی آخرین پناه یک آدم رذل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They described the man as a scoundrel.
[ترجمه گوگل]آنها این مرد را یک آدم شرور توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مردی را به عنوان یک پست فطرت توصیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I gave the scoundrel a slap in the face.
[ترجمه گوگل]یک سیلی به صورت رذل زدم
[ترجمه ترگمان]سیلی محکمی به صورتش زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was designated by the name as a scoundrel.
[ترجمه گوگل]او با این نام به عنوان یک رذل تعیین شد
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان یک پست فطرت انتخاب کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And he thought the picky scoundrel would not be interested in speaking to such an audience.
[ترجمه گوگل]و او فکر می کرد که رذل گزنده علاقه ای به صحبت با چنین مخاطبی ندارد
[ترجمه ترگمان]و فکر می کرد که این مرد رذل، علاقه ای به حرف زدن با چنین جمعی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Say, you old scoundrel, do the honors.
[ترجمه گوگل]بگو ای پیرمرد شرافت کن
[ترجمه ترگمان]بگو ببینم، ای مرد رذل، این افتخار را به من عطا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is a lying scoundrel!
[ترجمه گوگل]او یک رذل دروغگو است!
[ترجمه ترگمان]این مرد رذل دروغ گو است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Characters Robin Hood: A scoundrel and a thief, but good-hearted.
[ترجمه گوگل]شخصیت ها رابین هود: یک شرور و یک دزد، اما خوش قلب
[ترجمه ترگمان]زن شخصیت رابین هود: یک دزد و یک دزد، اما خوش قلب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What should he do about that young scoundrel?
[ترجمه گوگل]او با آن جوان شرور چه باید بکند؟
[ترجمه ترگمان]پس چه باید کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You infernal scoundrel, how dare you tell me that?
[ترجمه گوگل]ای بدجنس جهنمی، چطور جرات داری این را به من بگویی؟
[ترجمه ترگمان]ای مرد رذل، چطور جرات می کنی این را به من بگویی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An unprincipled, deceitful, and unreliable person a scoundrel or rascal.
[ترجمه گوگل]یک فرد غیر اصولی، فریبکار و غیرقابل اعتماد، یک رذل یا رذل
[ترجمه ترگمان]یک مرد رذل، متقلب و قابل اعتماد آدم رذل و فرومایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم پست (اسم)
bugger, menial, scoundrel, reptile, skate, villain, cur

رذل (اسم)
scoundrel, villain, rapscallion

ارقه (اسم)
scoundrel, villain

انگلیسی به انگلیسی

• rogue, rascal, villain
rascally, villainous, dishonorable
a scoundrel is someone who cheats and deceives people; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

پست فطرت
scoundrel view دیدگاه فریبنده
کسی که خیلی از قوانین پیروی نمی کنه و نظر دیگران هم براش مهم نیست.
"کله خر" یا "کله خراب" ترجمه ی خوبیه.
بدجنس، رذل، پست فطرت, wicked, evil
A person who does deliberately evil things, breaks the law and has no morals
The scoundrel was hanged for holding up a hapless minor in his cabin.
اوباش
بزهکار

بپرس