sycophancy

/ˈsɪkəfənsi//ˈsɪkəfənsi/

معنی: چاپلوسی، تملق، کاسه لیسی
معانی دیگر: مداهنه، گریسه، موس موس، مفت خوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: servile flattery for the purpose of gaining personal favor from someone of influence.
مشابه: flattery

جمله های نمونه

1. This misplaced sycophancy is compounded by a mass of aristocratic name dropping.
[ترجمه گوگل]این دورنمای نابجا با انبوهی از نام‌های اشرافی در میان می‌آید
[ترجمه ترگمان]این sycophancy نابجا با توده ای از نام اشرافی که در حال سقوط است، ترکیب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. " Inhumanity " and "sycophancy" are criticized, thus deepening the meaning of faithfulness, justice and humanity in the thought of Confucian discourses.
[ترجمه گوگل]«بی‌انسانیت» و «دوستی» نقد می‌شود و بدین ترتیب معنای وفاداری، عدالت و انسانیت در اندیشه گفتمان‌های کنفوسیوس عمیق‌تر می‌شود
[ترجمه ترگمان]\"inhumanity\" و \"sycophancy\" مورد انتقاد قرار گرفته اند و در نتیجه منجر به عمیق تر شدن معنای وفاداری، عدالت و انسانیت در اندیشه گفتمان های کنفوسیوسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sycophancy was the device of the least trustworthy.
[ترجمه گوگل]Sycophancy دستگاه کمترین اعتماد بود
[ترجمه ترگمان]sycophancy دستگاهی بود که کم ترین قابلیت اعتماد را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was free from all sycophancy or obsequiousness in the face of the reactionary ruling class.
[ترجمه گوگل]او در مواجهه با طبقه حاکم مرتجع از هر گونه تعصب یا فحاشی مبرا بود
[ترجمه ترگمان]او از همه sycophancy و obsequiousness در چهره قشر حاکم ارتجاعی آزاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The problem with sycophancy isn't so much that it's offensive to watch, but that it's a lousy business strategy.
[ترجمه گوگل]مشکل همخوانی آنقدر نیست که تماشای آن توهین آمیز است، بلکه این است که یک استراتژی تجاری بد است
[ترجمه ترگمان]مشکل with چندان نیست که به نظر اهانت آمیز برسد، اما این یک استراتژی کثیف کاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The backstage area at G-Mex was awash with unadulterated sycophancy.
[ترجمه گوگل]منطقه پشت صحنه در G-Mex مملو از هیاهوی بی‌نقص بود
[ترجمه ترگمان]قسمت پشت صحنه در G - Mex لبریز از unadulterated sycophancy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Instead, vision and leadership in China have come from its Netizens, who show none of the lame sycophancy that so many foreigners do.
[ترجمه گوگل]درعوض، چشم‌انداز و رهبری در چین از سوی نت‌ایزن‌های این کشور آمده است، که هیچ‌کدام از بدبینی‌های ضعیفی را که بسیاری از خارجی‌ها انجام می‌دهند، نشان نمی‌دهند
[ترجمه ترگمان]در عوض، دیدگاه و رهبری در چین از Netizens، که هیچ یک از the لنگ آن را که بسیاری از خارجیان انجام می دهند، نشان نمی دهند، آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a typical female action, in the animal world it is a symbol of sycophancy.
[ترجمه گوگل]این یک عمل معمولی زن است، در دنیای حیوانات نمادی از همسویی است
[ترجمه ترگمان]این یک عمل زنانه است، در دنیای حیوانات، نماد of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What weakness is it that you can never tolerate? --- Sycophancy and servile flattery.
[ترجمه گوگل]چه ضعفی است که هرگز نمی توانید آن را تحمل کنید؟ --- نیایش و چاپلوسی نوکرانه
[ترجمه ترگمان]کدام ضعف است که هرگز تحملش را ندارید؟ چاپلوسی کردم و چاپلوسی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There has ever been and ever will be found sycophancy on the side of power.
[ترجمه گوگل]در طرف قدرت همیشه همسویی وجود داشته و خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تا به حال دیده شده است و همیشه در کنار قدرت یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Of course, it all has to be done well; sycophancy and flat jokes do not weave the same spell.
[ترجمه گوگل]البته، همه چیز باید به خوبی انجام شود همفکری و شوخی های مسطح یک طلسم را نمی بافند
[ترجمه ترگمان]البته همه کارها به خوبی انجام خواهد شد؛ شوخی ها و شوخی های flat مثل یک افسون نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Last week the party's members of the National Assembly pledged their loyalty to him in an atmosphere of competitive sycophancy.
[ترجمه گوگل]هفته گذشته اعضای مجلس شورای ملی این حزب در فضایی رقابتی وفاداری خود را به او اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته اعضای حزب در مجلس ملی وفاداری خود را نسبت به او در جو sycophancy رقابتی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاپلوسی (اسم)
praise, adulation, flattery, lip service, subservience, sycophancy, blarney, grease, cajolement, cajolery, toadyism, subserviency, soft soap, fraise, wagtail

تملق (اسم)
flattery, lip service, subservience, sycophancy, toadyism, subserviency, soft soap

کاسه لیسی (اسم)
sycophancy, toadyism, parasitism

انگلیسی به انگلیسی

• excessive flattery, obsequiousness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sycophant / sychophancy
✅️ صفت ( adjective ) : sycophantic
✅️ قید ( adverb ) : _
In modern English, sycophant denotes an "insincere flatterer" and is used to refer to someone practising sycophancy ( i. e. , insincere flattery to gain advantage )
پاچه خواری، خایه مالی، خود شیرینی کردن، چاپلوسی کردن، تملق رذیلانه گفتن
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Sycophancy
تملق، پاچه خواری، چاپلوسی
Insincere flattery given to gain advantage
obsequious flattery

بپرس