smock

/ˈsmɑːk//smɒk/

معنی: روپوش زنانه، روپوش زنانه دوختن
معانی دیگر: روپوش کار، لباس کار، (قدیمی - زنانه) زیر پوش، زیر پیراهنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a loose, light jacket, coat, or other similar garment, that is worn over clothing to protect it from soil or damage.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: smocks, smocking, smocked
(1) تعریف: to embroider using a type of needlework in which the fabric is stitched and gathered into a honeycomb pattern.

(2) تعریف: to dress in a smock.

جمله های نمونه

1. She was wearing wool slacks and a paisley smock.
[ترجمه گوگل]شلوار پشمی پوشیده بود و یک مانتو پیسلی
[ترجمه ترگمان]شلوار گشاد پشمی و یک روپوش ابریشمی paisley پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The artist's smock was covered in paint.
[ترجمه گوگل]لباس این هنرمند با رنگ پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]روپوش هنرمند در اثر نقاشی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A girl in a red smock tripped down the hill.
[ترجمه گوگل]دختری با لباس قرمز از تپه سر خورد
[ترجمه ترگمان]دختری با روپوش قرمز روی تپه به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pleats create a weird-looking smock effect, appealing to the adventurous with a touch of fashion victim in them.
[ترجمه گوگل]پلیسه‌ها جلوه‌ای عجیب و غریب ایجاد می‌کنند و برای افراد ماجراجو جذابیت می‌بخشند و طعم قربانی مد در آن‌ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]pleats یک اثر smock با ظاهری عجیب و غریب ایجاد می کنند و از ماجراجویی با یک قربانی مد در آن ها لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My own solution is to wear a one-piece smock that fits over my head.
[ترجمه گوگل]راه حل خودم این است که یک دمپایی یک تکه بپوشم که روی سرم بنشیند
[ترجمه ترگمان]راه حل من پوشیدن یک پیراهن یک تکه است که روی سرم قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dress: painting smock to keep clothes clean.
[ترجمه گوگل]لباس: لباس نقاشی برای تمیز نگه داشتن لباس
[ترجمه ترگمان]لباس: روپوش نقاشی برای تمیز نگه داشتن لباس ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The jacket is in a smock style and has two zipped pockets and a snap neck closure.
[ترجمه گوگل]این ژاکت به سبک اسموک است و دارای دو جیب زیپ دار و بسته شدن یقه است
[ترجمه ترگمان]این ژاکت به سبک پیراهن پشمی است و دو جیب زیپ دار و بسته شدن سریع گردن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The front of my smock hung heavy with claggy mud, from kneeling in it mining for strays.
[ترجمه گوگل]قسمت جلوی لباس من با گل و لای چسبناک آویزان شده بود، از زانو زدن در آن و معدن برای ولگردها
[ترجمه ترگمان]جلوی پیراهن من با گل claggy پر از گل و لای آویزان بود، از روی زمین زانو زده بودم و برای بی شماری در آن زانو زده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There he was handed a smock and a scalpel and one of the new surgical stapling devices.
[ترجمه گوگل]در آنجا یک ماک و یک چاقوی جراحی و یکی از وسایل جدید منگنه جراحی به او تحویل داده شد
[ترجمه ترگمان]او یک روپوش و یک چاقوی جراحی و یکی از وسایل جراحی پایه را به دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lady's Smock: These flowers are made up of four pink or lilac veined petals and grow in small clusters.
[ترجمه گوگل]لیدی اسماک: این گل ها از چهار گلبرگ رگه دار صورتی یا یاسی تشکیل شده و به صورت دسته های کوچک رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]گل های بانو: این گل ها از چهار گلبرگ های گل صورتی یا بنفش تشکیل شده اند و در خوشه های کوچک رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hem of the long smock descended like a bell of light around her legs.
[ترجمه گوگل]لبه ی لباس بلند مثل زنگ نور دور پاهایش فرود آمد
[ترجمه ترگمان]لبه پیراهن بلند، مثل یک زنگوله که دور پاهایش پیچیده بود، پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She always had on a brown cotton smock which was pinched in around the waist with a wide leather belt.
[ترجمه گوگل]او همیشه یک لباس نخی قهوه ای به تن داشت که با یک کمربند چرمی پهن به دور کمر بسته می شد
[ترجمه ترگمان]همیشه پیراهن نخی قهوه ای رنگی به تن داشت که دور کمرش پیچیده شده بود و کمربند چرمی بزرگی به کمرش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With a smock artfully covering his paunchy frame, Pavarotti, 5 burst into golden-toned song.
[ترجمه گوگل]پاواروتی 5، با لباسی که به طرز هنرمندانه‌ای قاب ضعیف او را پوشانده بود، آهنگی با رنگ طلایی پخش کرد
[ترجمه ترگمان]با یک پیراهن سفید که با مهارت قاب عینکش را می پوشاند، Pavarotti ۵، ۵، شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She watched her friend's institutional baby-blue smock turn dark along her thighs.
[ترجمه گوگل]او تماشای لباس بچه‌گانه دوستش که روی ران‌هایش تیره می‌شد
[ترجمه ترگمان]او مشاهده کرد که پیراهن بچه که دوست او بود - پیراهن آبی به تن داشت و در حالی که به روی ران هایش رفته بود، تیره و تار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This archer wears a white smock over a grey uniform with distinguishing red ribbons and plume.
[ترجمه گوگل]این کماندار یک لباس سفید روی یک لباس خاکستری با نوارهای قرمز متمایز و پر می پوشد
[ترجمه ترگمان]این کماندار یک روپوش سفید به تن دارد که با distinguishing قرمز و روبان قرمز رنگ به تن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روپوش زنانه (فعل)
smock

روپوش زنانه دوختن (فعل)
smock

تخصصی

[نساجی] لباس رو - روپوش زنانه - لباس رو - رو پوش زنانه

انگلیسی به انگلیسی

• loose protective garment worn over clothing while working, overall; undergarment, chemise
provide with a smock, dress in a loose fitting garment; decorate with smocking, gather in a pattern of small even pleats (of fabric)
a smock is a loose garment which is often worn over other clothes to protect them.

پیشنهاد کاربران

بپرس