sensitise

جمله های نمونه

1. It also helps to sensitise the Church to the dangers of cultural imperialism.
[ترجمه گوگل]همچنین به حساس کردن کلیسا نسبت به خطرات امپریالیسم فرهنگی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]آن هم چنین به تخریب کلیسا در برابر خطرات امپریالیسم فرهنگی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are many experiences which can sensitise and inform committed work.
[ترجمه گوگل]تجربیات زیادی وجود دارد که می تواند کار متعهدانه را حساس و آگاه کند
[ترجمه ترگمان]تجربیات زیادی وجود دارند که می توانند به آن ها اطلاع دهند و به کار متعهد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Broadly speaking, children under four are not sensitised and show no bite mark.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، کودکان زیر چهار سال حساس نیستند و هیچ علامت گاز گرفتگی نشان نمی دهند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، بچه ها زیر چهار چوب گلف بازی نمی کنند و هیچ نشانه bite نشان نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The organisation as a whole became sensitised to the many debates which faced women artists who were physically challenged.
[ترجمه گوگل]سازمان به طور کلی نسبت به بحث های زیادی که با زنان هنرمند مواجه بود که از نظر جسمی دچار مشکل بودند، حساس شد
[ترجمه ترگمان]این سازمان به عنوان یک کل به بحث های زیادی تبدیل شد که با هنرمندان زن که به صورت فیزیکی به چالش کشیده شده بودند، روبرو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One of the effects of prostaglandins is to sensitise nerve endings, causing pain presumably to prevent us from causing further harm to the area .
[ترجمه گوگل]یکی از اثرات پروستاگلاندین ها حساس کردن انتهای عصبی است که احتمالاً باعث ایجاد درد می شود تا از آسیب بیشتر به ناحیه جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]یکی از اثرات of رسیدن به پایان کنترل عصبی است و باعث ایجاد درد برای جلوگیری از آسیب بیشتر به منطقه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Thornton also wants to sensitise western elites to China and to Chinese history.
[ترجمه گوگل]آقای تورنتون همچنین می خواهد نخبگان غربی را نسبت به چین و تاریخ چین حساس کند
[ترجمه ترگمان]آقای تورنتن همچنین می خواهد نخبگان غربی را به چین و تاریخ چین تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only line of defense we have so far is to sensitise farmers on how to control spread of the disease.
[ترجمه گوگل]تنها خط دفاعی که تاکنون داریم این است که کشاورزان را در مورد نحوه کنترل شیوع بیماری حساس کنیم
[ترجمه ترگمان]تنها خط دفاعی که ما تاکنون داریم این است که به کشاورزان در مورد چگونگی کنترل شیوع بیماری کمک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The result of the Shrinkage Worldwide Awards are multi-disciplinary, multi-use posters which explore, divulge, foster, sensitise and awaken both shrinkage culture and experience.
[ترجمه گوگل]نتیجه جوایز جهانی انقباض پوسترهای چند رشته ای و چند منظوره است که فرهنگ و تجربه کوچک شدن را کاوش می کند، فاش می کند، تقویت می کند، حساس می کند و بیدار می کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه جوایز جهانی Shrinkage، چند -، posters چند منظوره هستند که به کشف، پرورش، پرورش، پرورش، و بیدار کردن هر دو فرهنگ و تجربه انقباض کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cause sensitivity, make sensitive (also sensitize)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sense / sensitize / sensationalize
✅️ اسم ( noun ) : sense / sensibility / sensitivity / sensitization / sensor / sensuality / sensuousness / sensation / sensationalism
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : sensible / sensitive / senseless / sensory / sensual / sensuous / sensational / sensationalist
✅️ قید ( adverb ) : sensibly / sensitively / senselessly / sensuously / sensually / sensationally

حساس کردن
حساس شدن

بپرس