rung

/ˈrəŋ//rʌŋ/

معنی: پله، پله نردبان، اسپوک
معانی دیگر: مرحله، درجه، زینه، گامه، رده، پله ی نردبان، (چوب افقی که پایه های میز و غیره را از پایین به هم وصل و محکم می کند) بست، پشت بند، اسم مفعول و (نادر) زمان گذشته ی فعل: ring، میله چر  فرمان

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of ring
اسم ( noun )
مشتقات: rungless (adj.)
• : تعریف: a horizontal crossbar, usu. rounded and usu. one of several, braced between two vertical members, as on a ladder or between the legs of a chair.

جمله های نمونه

1. he belongs to a higher social rung
او به یک رده ی بالاتر اجتماعی تعلق دارد.

2. he had conditioned the dogs to bark as soon as a bell was rung
او سگ ها را خو داده بودکه به مجرد به صدا درآمدن زنگ پارس کنند.

3. She'd rung up to discuss the divorce.
[ترجمه گوگل]او زنگ زد تا در مورد طلاق صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او خودش را بلند کرده بود تا راجع به طلاق صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hold the ladder tightly and move up a rung at a time.
[ترجمه گوگل]نردبان را محکم بگیرید و هر بار یک پله بالا بروید
[ترجمه ترگمان]نردبان را محکم بگیر و یک دفعه یک پله بالا ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bell has rung for a long time.
[ترجمه گوگل]زنگ مدت هاست به صدا درآمده است
[ترجمه ترگمان]زنگ مدت زیادی نواخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The church bell used to be rung to signify disaster.
[ترجمه گوگل]ناقوس کلیسا قبلاً به نشانه فاجعه نواخته می شد
[ترجمه ترگمان]زنگ کلیسا در شرف وقوع یک فاجعه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is still on the bottom rung of the political ladder.
[ترجمه گوگل]او همچنان در پایین ترین پله نردبان سیاسی است
[ترجمه ترگمان]او هنوز در پله پایین نردبان سیاسی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I couldn't get back to sleep after he'd rung.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه او زنگ زد نتوانستم دوباره بخوابم
[ترجمه ترگمان]بعد از انکه او زنگ زد، نمی توانستم به خواب برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The curtain has been rung down; the theatrical company are leaving here tomorrow.
[ترجمه گوگل]پرده پایین کشیده شده است گروه تئاتر فردا از اینجا می روند
[ترجمه ترگمان]پرده به زمین افتاده و فردا هم جمع تئاتری در اینجا باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She has rung me once since she left.
[ترجمه گوگل]از زمانی که رفته یک بار به من زنگ زده است
[ترجمه ترگمان]از وقتی رفت، او مرا صدا زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He put his foot on the bottom rung to keep the ladder steady.
[ترجمه گوگل]پایش را روی پله پایینی گذاشت تا نردبان ثابت بماند
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پله گذاشت تا نردبان را محکم نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm sorry, I've rung up the wrong amount.
[ترجمه گوگل]متاسفم، من مقدار اشتباهی را اعلام کردم
[ترجمه ترگمان]متاسفم، من به اندازه کافی اشتباه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most of the workers had already rung in by the time I arrived.
[ترجمه گوگل]بیشتر کارگران تا زمانی که من رسیدم زنگ زده بودند
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه من برسم، بیشتر کارگران در حال زنگ زدن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Have you rung up your mother recently?
[ترجمه گوگل]آیا اخیراً با مادرت تماس گرفته ای؟
[ترجمه ترگمان]تازگی ها مادرت را صدا کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Humans are on the highest rung of the evolutionary ladder.
[ترجمه گوگل]انسان در بالاترین پله نردبان تکامل قرار دارد
[ترجمه ترگمان]انسان ها در بالاترین درجه نردبان تکاملی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پله (اسم)
degree, scale, quantum, stage, echelon, stair, step, rung, round of the ladder

پله نردبان (اسم)
rung, rundle

اسپوک (اسم)
rung, spoke

تخصصی

[برق و الکترونیک] پله نردبان، میله
[مهندسی گاز] پله، نردبان
[] پلة رکاب

انگلیسی به انگلیسی

• horizontal step on a ladder; degree, level
the rungs of a ladder are the wooden or metal bars that form the steps.
if you reach a particular rung in an organization, you reach that level in it.
rung is also the past participle of some meanings of ring.

پیشنهاد کاربران

پست پارتیسیپل ring هم هست.
a "rung" is the horizontal step of a ladder. the expression "taking the next rung up" is a way to describe doing something at a higher level :
۱ - پله نردیان step of a ladder
۲ - مرحله stage, level
به معنی رده بندی هم هس. توی رشته های ورزشی
rung گذشته ی فعل ring به معنای زنگ زدن ( تلفن کردن ) است مثال:
i was thinking about a friend i should have rung last week

بپرس