royal

/ˌrɔɪəl//ˈroɪəl/

معنی: همایونی، شاهوار، شاهانه، ملوکانه، خسروانی، سلطنتی، مجلل
معانی دیگر: وابسته به شاه، شاهی، پادشاهی، شاهنشاهی، وابسته به کشور پادشاهی، تاسیس شده توسط پادشاه، تحت سرپرستی پادشاه، شاهگان، سلطانی، شایگان، باشکوه، پرجلال و جبروت، دارای مقام سلطنت، در خدمت پادشاه، کاغذ قطع 25 در 20 اینچ (برای چاپ)، کاغذ قطع 24 در 19 اینچ (برای دست نویسی)، (کشتی) بادبان کوچک، بادبان دکل زبرین، خسروانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to a king, queen, or other sovereign or monarch.
مترادف: regal
مشابه: kingly, princely, queenly, sovereign

- The prince and other members of the royal family will be attending.
[ترجمه گوگل] شاهزاده و سایر اعضای خانواده سلطنتی در این مراسم شرکت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان] شاهزاده و دیگر اعضای خانواده سلطنتی در آنجا حضور خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The royal seal was affixed to the letter.
[ترجمه خُنُف] فُس شاه دُمَل معلق
|
[ترجمه زینب سرآمد] مهر سلطنتی روی نامه خورده بود.
|
[ترجمه گوگل] مهر سلطنتی بر نامه چسبانده شد
[ترجمه ترگمان] مهر سلطنتی به نامه چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to any aspect of a monarchy.
مترادف: monarchical, regal
مشابه: majestic, sovereign

- the Royal Navy
[ترجمه گوگل] نیروی دریایی سلطنتی
[ترجمه ترگمان] نیروی دریایی سلطنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: appropriate to, or done or authorized by a monarch, sovereign, or member of their family.
مترادف: imperial
مشابه: kingly, queenly, regal, sovereign

- a royal charter
[ترجمه گوگل] منشور سلطنتی
[ترجمه ترگمان] یک قانون اساسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a royal decree
[ترجمه گوگل] یک فرمان سلطنتی
[ترجمه ترگمان] حکم سلطنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a royal wave to the crowd
[ترجمه گوگل] یک موج سلطنتی برای جمعیت
[ترجمه ترگمان] موج سلطنتی برای جمعیت موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: splendid or excellent.
مترادف: excellent, first class, first-rate, red-carpet, splendid, superior
مشابه: capital, choice, fine, kingly, prime, princely, queenly, tiptop

- They gave us royal treatment at that hotel.
[ترجمه گوگل] در آن هتل با ما رفتار سلطنتی کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها به ما در این هتل تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: royally (adv.)
• : تعریف: (informal; usu. pl.) a member of the royal family.

- This magazine gives all the latest news on the royals.
[ترجمه گوگل] این مجله آخرین اخبار خانواده سلطنتی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان] این مجله به تمام اخبار مربوط به خانواده سلطنتی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. royal crown
تاج شاهی

2. royal robes
جامه ی شاهانه

3. royal standard
درفش سلطنتی

4. a royal bearing
قیافه ی شاهوار

5. a royal jewel
گوهر خسروانی

6. a royal palace
کاخ سلطنتی

7. the royal family
خانواده ی سلطنتی

8. the royal fleet
ناوگان کشور پادشاهی

9. the royal physician in ordinary
پزشک همیشگی دربار

10. she is of royal lineage
او از نسل پادشاهان است.

11. the act received royal assent on the fifth of october
لایحه در تاریخ پنج اکتبر به صحه ی ملوکانه رسید.

12. the limitation of royal power under a constitutional monarchy
محدودیت اختیارات پادشاه در سلطنت مشروطه

13. the brag and show of that royal court
لاف و گزافی که در آن دربار سلطنتی وجود داشت

14. through a special dispensation from the royal palace
با اجازه ی ویژه ی کاخ سلطنتی

15. when the mother-in-law arrived the party became a battle royal
وقتی مادرشوهر سر رسید مهمانی به میدان نبرد تبدیل شد.

16. The team was given a royal reception/welcome.
[ترجمه گوگل]از تیم پذیرایی/ استقبال سلطنتی شد
[ترجمه ترگمان]به این تیم یک پذیرایی شاهانه داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The divorce was a disgrace to the royal family.
[ترجمه گوگل]طلاق مایه شرمساری خانواده سلطنتی بود
[ترجمه ترگمان]طلاق مایه رسوایی خانواده سلطنتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. there is no royal road to learning.
[ترجمه گوگل]هیچ راه سلطنتی برای یادگیری وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ جاده سلطنتی برای یادگیری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. People came in flocks to see the royal procession.
[ترجمه گوگل]مردم دسته دسته برای دیدن صفوف سلطنتی می آمدند
[ترجمه ترگمان]مردم به گله می آمدند تا دسته سلطنتی را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. His previous girlfriend was a dancer with the Royal Ballet.
[ترجمه گوگل]دوست دختر قبلی او رقصنده باله سلطنتی بود
[ترجمه ترگمان]دوست دختر قبلی او یک رقاص با گروه باله سلطنتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The royal family is insulated from many of the difficulties faced by ordinary people.
[ترجمه گوگل]خانواده سلطنتی از بسیاری از مشکلاتی که مردم عادی با آن روبرو هستند مصون مانده است
[ترجمه ترگمان]خانواده سلطنتی از بسیاری از مشکلاتی که مردم عادی با آن مواجه هستند، عایق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

همایونی (اسم)
imperial, royal

شاهوار (صفت)
royal, kingly, regal

شاهانه (صفت)
majestic, royal, kingly, sceptered

ملوکانه (صفت)
royal

خسروانی (صفت)
majestic, royal

سلطنتی (صفت)
regnant, royal, regnal

مجلل (صفت)
luxuriant, stately, grand, imperial, magnificent, illustrious, sumptuous, deluxe, luxurious, plush, palatial, gorgeous, glorious, gala, plushy, royal, splendorous

انگلیسی به انگلیسی

• member of the royal house; small sail on the main royalmast; paper size; upper branch of an antler; english coin (archaic); member of the foot troop of the british army
pertaining to royalty, regal, majestic
royal means related or belonging to a king, a queen, or a member of their family.
royal is used in the names of organizations that are officially appointed or supported by a member of a royal family.

پیشنهاد کاربران

loyal وفادار
royal سلطنتی
رویایی
جناب قره غوزلو ( گوزلو:
اول، قدم منه به خرابات جز به شرط ادب/که سالکان درش محرمان پادشهند ( حافظ )
دوم، همانطور که می بینید بیت بالا متناسب با کلمه ای است که شما در پی معنای آن هستید؛ هم واقعی و هم ضمنی.
...
[مشاهده متن کامل]

سوم، روال بر این است که در دنیای زبان و ترجمه معنای هر کلمه ای را بسته به نوع کاربرد آن کلمه در جمله و متن به کار می گیرند و کلمه royal از این قاعده مستثنی نیست.
چهارم، شبتان خوش!

شما شیشتون هشت میزنه. من معنی کلمه رویال فقط رویال خالی رو میخان بدونم. نه اینکه شما یک کلمه دیگه چسبوندین بهش میگین این، اون میشه. اون، این میشه.
احتمالا هتل رویال به گوشتون خورده یعنی هتل شاهانه
royal blue
آبی درباری
پادشاهانه
در جوار الطاف پادشاهانه آرام داد تا زمانی که از قم رایات نصرت شعار از برای تایید امرای قرامان جانب آذربایجان و حدود روم افراشته گشت.
بدلیسی، ج ۷ ، برگ ۹۶
سلطنتی

بپرس