rough and ready

/ˈrəfəndˈredi//rʌfəndˈredi/

سردستی، برای استفاده ی موقت، مقدماتی، کم سنجیده، آزمایشی، خشن، سریع العمل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: rough or crude but adequate to meet a need.

(2) تعریف: showing or characterized by rough vigor and quick response rather than refinement, formality, or the like.

جمله های نمونه

1. rough-and-ready methods
روش های مقدماتی

2. a rough-and-ready cabin
اتاقک موقت

3. Here is a rough and ready measure-ment.
[ترجمه پیدرت🗿] اینم از یه اندازه گیری مقدماتی
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] یک محاسبۀ سرانگشتی
|
[ترجمه گوگل]در اینجا یک اندازه گیری خشن و آماده ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]این یک اقدام سخت و آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tests are only a rough and ready guide to a pupil's future development.
[ترجمه AD] آزمون ها تنها یک راهنمای مقدماتی برای پیشرفت آینده دانش آموز هستند
|
[ترجمه گوگل]این آزمون ها تنها راهنمای اولیه و آماده برای رشد آینده دانش آموز هستند
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها تنها یک راهنمای خشن و آماده برای توسعه آینده دانش آموزان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The accommodation is rather rough and ready, I'm afraid.
[ترجمه مریم سالک زمانی] متاسفم که اتاق ساده و بی تجمل است.
|
[ترجمه گوگل]می ترسم محل اقامت نسبتاً خشن و آماده است
[ترجمه ترگمان]محل اقامت نسبتا ناهموار و آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These can never be anything more than very rough and ready guidelines.
[ترجمه گوگل]اینها هرگز نمی توانند چیزی بیش از دستورالعمل های بسیار خشن و آماده باشند
[ترجمه ترگمان]اینها هرگز چیزی بیش از دستورالعمل های دقیق و آماده نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Here are my calculations. They're a little rough and ready as yet, but you'll get a general idea.
[ترجمه گوگل]در اینجا محاسبات من است آنها هنوز کمی خشن و آماده هستند، اما شما یک ایده کلی دریافت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]این محاسبات من است آن ها هنوز کمی خشن و آماده هستند، اما یک نظر عمومی پیدا می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She could talk in quite rough and ready language if occasion demanded.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست با زبانی کاملاً خشن و آماده در صورت لزوم صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او می توانست با لحنی کاملا خشن و آماده صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is a rather rough and ready technique.
[ترجمه مریم سالک زمانی] تکنیک مذکور ساده و سرهم بندی شده، است.
|
[ترجمه گوگل]این یک تکنیک نسبتاً خشن و آماده است
[ترجمه ترگمان]این یک تکنیک نسبتا سخت و آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Only rough and ready figures are available because of problems of definition.
[ترجمه گوگل]فقط ارقام تقریبی و آماده به دلیل مشکلات تعریف موجود است
[ترجمه ترگمان]تنها اشکال خشن و آماده به دلیل مشکلات تعریف در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I quickly thought up a rough and ready plan.
[ترجمه گوگل]به سرعت یک نقشه خشن و آماده اندیشیدم
[ترجمه ترگمان]به سرعت یک نقشه خشن و آماده را پیش کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This ferry, for example, is a bit rough and ready.
[ترجمه گوگل]این کشتی، برای مثال، کمی خشن و آماده است
[ترجمه ترگمان]برای مثال این قایق کمی سخت و آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The living conditions were a bit rough and ready, as there were no beds.
[ترجمه گوگل]شرایط زندگی کمی سخت و آماده بود، زیرا تختخواب وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]شرایط موجود، کمی خشن و آماده بود، چون تخت خواب نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is helpful to begin with a rough and ready classification.
[ترجمه گوگل]برای شروع با یک طبقه بندی خشن و آماده مفید است
[ترجمه ترگمان]شروع با یک طبقه بندی سخت و آماده مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you describe something as rough and ready, you mean that it has been made, done, or arranged in a hurry and may not be totally satisfactory.

پیشنهاد کاربران

سرهم بندی شده، ماسمالی
کار راه انداز
سرانگشتی ، حساب سرانگشتی rough and ready reckoning
Crude and lackling sophistication
Meaning of rough and ready in English

rough and ready

produced quickly, with little preparation
فی البداهه
بداهه گویی
ساده اما کاربردی
سرسری ولی قابل استفاده
برای اشخاص: اون فرد با ادب یا تحصیل کرده نیست
خام و بی تجربه
ساده اما خوب و کافی ( برای استفاده در یک موقعیت )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس