معنی: قشر، پوست، پوسته بیرونی هرچیزی، پوست کندنمعانی دیگر: (پنیر یا bacon و غیره) پوسته، رولایه، (هندوانه و پرتقال و خربزه و غیره) پوست (به پوست سیب و گلابی و غیره می گویند: skin)، ظاهر
• : تعریف: a thick, firm, sometimes tough outer layer or covering, such as the skin of citrus fruits or melons or the outside of cheese. • مشابه: skin
جمله های نمونه
1. rind of dutch cheese
پوسته ی پنیر هلندی
2. she pickles watermellon rind
او پوست هندوانه ترشی می اندازد.
3. Pare the rind from the lemons.
[ترجمه گوگل]پوست لیمو را جدا کنید [ترجمه ترگمان] از \"پارک rind\" رد شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. First, pare the rind from the lemon.
[ترجمه غزل] اول، پوست لیمو را بردارید.
|
[ترجمه گوگل]ابتدا پوست لیمو را جدا کنید [ترجمه ترگمان]اول، پوست لیمو را زیر و زبر کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Pare the rind from the fruit.
[ترجمه گوگل]پوست میوه را جدا کنید [ترجمه ترگمان]پاره پوست میوه ها را پاره می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He stripped an orange of its rind for me.
[ترجمه فرزاد زارع] او یک پرتقال را برای من پوست کند.
|
[ترجمه گوگل]یک پرتقال از پوست آن برای من جدا کرد [ترجمه ترگمان]پوست پرتقال را از من بیرون کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Stir in the lemon rind and seasoning.
[ترجمه گوگل]پوست لیمو و چاشنی را هم بزنید [ترجمه ترگمان]پوست لیمو و چاشنی را بریزید و به هم بزنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Pare off the rind from the orange using a sharp knife.
[ترجمه گوگل]پوست پرتقال را با یک چاقوی تیز جدا کنید [ترجمه ترگمان]پاره پوست پرتقال را با استفاده از یک چاقوی تیز پاره می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Discard the bacon rind and cut each rasher in half.
[ترجمه گوگل]پوست بیکن را دور بریزید و هر راشر را از وسط نصف کنید [ترجمه ترگمان]پوست خوک را دور بریزید و هر rasher را به نصف کاهش دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The cheese has a red waxy rind.
[ترجمه گوگل]پنیر دارای پوست مومی قرمز رنگ است [ترجمه ترگمان]پنیر پوست مومی شکل و مومی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Place flour, salt, sugar, orange rind, and juice in a bowl.
[ترجمه گوگل]آرد، نمک، شکر، پوست پرتقال و آب آن را در ظرفی بریزید [ترجمه ترگمان]آرد، نمک، شکر، پوست پرتقال و عصاره را در یک کاسه قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Garnish with asparagus tips, lemon segments, dill and rind.
[ترجمه گوگل]با نوک مارچوبه، تکه های لیمو، شوید و پوست تزئین کنید [ترجمه ترگمان]با نوک مارچوبه، بخش های لیمو، شوید و پوست سر و کار دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Or grate the rind on to small pieces of freezer film; wrap tightly, then place in a polythene bag.
[ترجمه گوگل]یا پوست را روی تکه های کوچک فیلم فریزر رنده کنید محکم بپیچید، سپس در کیسه پلی اتیلن قرار دهید [ترجمه ترگمان]یا rind را روی تکه های کوچکی از فیلم فریزر قرار دهید؛ محکم ببندید، سپس در یک کیسه polythene قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Add the finely grated rind of the orange and lemon, the rum and mixed spice.
[ترجمه گوگل]پوست ریز رنده شده پرتقال و لیمو، رام و ادویه مخلوط را اضافه کنید [ترجمه ترگمان]پوست شیشه دار نازک لیمو و لیمو را اضافه کنید، عرق نیشکر و ادویه را مخلوط کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Serve decorated with the finely shredded lemon rind.
[ترجمه گوگل]با تزئین پوست لیموی ریز خرد شده سرو کنید [ترجمه ترگمان]آن را با پوست لیمو ترش خرد شده سرو کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• peel, thick skin or coating on some varieties of fruit cheese and meat the rind of a fruit such as a lemon is its thick outer skin. the rind of cheese or bacon is the hard outer edge.
پیشنهاد کاربران
پوست ( میوه , پنیر ) # orange rind # cheese rind # The grated rind and juice of two lemons