revaluation

/riˈvæljuːˈeɪʃn̩//ˌriːvæljuːˈeɪʃn̩/

بهاگذاری مجدد

جمله های نمونه

1. There was a general revaluation of other currencies but not the pound.
[ترجمه گوگل]یک تجدید ارزیابی کلی در سایر ارزها وجود داشت، اما پوند نبود
[ترجمه ترگمان]یک revaluation کلی از ارزه ای دیگر وجود داشت، اما نه پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A revaluation of the brewer's 600 pubs showed that they are now worth £255million more than their book value.
[ترجمه گوگل]ارزیابی مجدد 600 میخانه آبجو نشان داد که آنها اکنون 255 میلیون پوند بیشتر از ارزش دفتری خود ارزش دارند
[ترجمه ترگمان]یک revaluation از ۶۰۰ میخانه brewer نشان داد که ارزش آن ها در حال حاضر ۲۵۵ میلیون پوند بیشتر از ارزش دفتری آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The centrepiece was a gradual revaluation of the lira against the dollar-a strategy which now lies in ruins.
[ترجمه گوگل]نقطه مرکزی ارزش گذاری تدریجی لیر در برابر دلار بود - استراتژی که اکنون ویران شده است
[ترجمه ترگمان]مرکز این مرکز یک revaluation تدریجی از لیره در برابر دلار بود - استراتژی که اکنون ویران شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The devaluation or revaluation of a currency against the dollar was permitted only when a country faced a severe economic crisis.
[ترجمه گوگل]کاهش ارزش یا تغییر ارزش پول در برابر دلار تنها زمانی مجاز بود که کشوری با یک بحران اقتصادی شدید روبرو بود
[ترجمه ترگمان]کاهش ارزش پول در برابر دلار تنها زمانی مجاز بود که یک کشور با بحران شدید اقتصادی مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Countries with lower inflation rates resisted revaluation as this would reduce export profitability.
[ترجمه گوگل]کشورهایی که نرخ تورم کمتری داشتند در برابر تجدید ارزیابی مقاومت کردند زیرا این امر باعث کاهش سودآوری صادرات می شد
[ترجمه ترگمان]کشورهای با نرخ تورم پایین در مقابل revaluation مقاومت کردند، چرا که این امر موجب کاهش سودآوری صادرات می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It contributed to a revaluation of photographic genres, so that snapshots could no longer be ignored as trivial and irrelevant.
[ترجمه گوگل]به ارزیابی مجدد ژانرهای عکاسی کمک کرد، به طوری که دیگر نمی توان عکس های فوری را به عنوان بی اهمیت و بی ربط نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]این موضوع به a از ژانرهای عکاسی کمک کرد، به طوری که عکس های فوری، دیگر به عنوان بی اهمیت و بی ربط نادیده گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But if there are arguments for revaluation are unrelated to trade.
[ترجمه گوگل]اما اگر استدلال هایی برای تجدید ارزیابی وجود داشته باشد، ارتباطی با تجارت ندارند
[ترجمه ترگمان]اما اگر بحث هایی برای revaluation وجود داشته باشد، مربوط به تجارت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The revaluation isn't likely to be as aggressive this time.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد این بار ارزش گذاری مجدد به این اندازه تهاجمی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]این بار revaluation به اندازه کافی پرخاشگر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here, too, Chinese caution suggests a modest revaluation is most likely.
[ترجمه گوگل]در اینجا نیز، احتیاط چینی نشان می‌دهد که به احتمال زیاد یک تجدید ارزیابی متوسط ​​وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اینجا نیز هشدار چینی حاکی از آن است که احتمال کمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the revaluation has caused experts to reconsider economic progress in China.
[ترجمه گوگل]اما تجدید ارزیابی باعث شده است تا کارشناسان در مورد پیشرفت اقتصادی چین تجدید نظر کنند
[ترجمه ترگمان]اما the باعث شده است که متخصصان پیشرفت اقتصادی در چین را تجدید نظر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If entering a yuan revaluation cycle, the real estate bubble will emerge.
[ترجمه گوگل]اگر وارد چرخه تجدید ارزیابی یوان شوید، حباب املاک و مستغلات ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]اگر وارد چرخه یوان yuan شود، حباب املاک و مستغلات ظاهر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To ensure costing calculation, variance reintegration and stock revaluation complying with SG policies and procedures.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از محاسبه هزینه، ادغام مجدد واریانس و تجدید ارزیابی سهام مطابق با سیاست ها و رویه های SG
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از محاسبه هزینه، تلفیق مجدد واریانس و revaluation سهام منطبق با سیاست ها و رونده ای SG می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. S. members of Congress advocated for currency revaluation there was little reason to believe that China's bankers or powerful manufacturers would be interested in acceding to their wishes.
[ترجمه گوگل]اعضای کنگره از تغییر ارزش پول حمایت می کردند، دلیل کمی وجود داشت که باور کنیم بانکداران یا تولیدکنندگان قدرتمند چین علاقه مند به پذیرش خواسته های آنها باشند
[ترجمه ترگمان]اعضای جنوبی کنگره طرفدار احتکار ارز بودند، دلیلی وجود نداشت که باور کنند بانکداران و یا تولید کنندگان قدرتمند چین تمایل دارند به خواسته های آن ها ملحق شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stable exchange rate policy with slight revaluation is desirable for the renminbi.
[ترجمه گوگل]سیاست نرخ ارز پایدار با تغییر ارزش جزئی برای رنمینبی مطلوب است
[ترجمه ترگمان]سیاست نرخ ارز پایدار با revaluation اندک برای renminbi مطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] تجدید ارزیابی
[حقوق] ارزش گذاری مجدد، ترقی نرخ برابری یک ارز نسبت به ارزهای دیگر

انگلیسی به انگلیسی

• act of revaluing, act of making a new valuation; act of changing the exchange rate of a currency

پیشنهاد کاربران

بپرس