اسم ( noun )
مشتقات: resourceless (adj.), resourcelessness (n.)
مشتقات: resourceless (adj.), resourcelessness (n.)
• (1) تعریف: a source of aid, support, or other reinforcement.
• مترادف: reference, storehouse, support
• مشابه: recourse
• مترادف: reference, storehouse, support
• مشابه: recourse
- The library is a good resource for information.
[ترجمه گوگل] کتابخانه منبع خوبی برای اطلاعات است
[ترجمه ترگمان] کتابخانه یک منبع خوب برای اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کتابخانه یک منبع خوب برای اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (pl.) a nation's wealth and assets, both monetary and nonmonetary.
- Forests are one of Canada's greatest natural resources.
[ترجمه Diana] جنگل ها یکی از بزرگترین منابع طبیعی کانادا هستند.|
[ترجمه گوگل] جنگل ها یکی از بزرگترین منابع طبیعی کانادا هستند[ترجمه ترگمان] جنگل ها یکی از بزرگ ترین منابع طبیعی کانادا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (usu. pl.) available money, property, or other assets.
• مترادف: assets, means, property, wherewithal
• مترادف: assets, means, property, wherewithal
- My parents did not have the resources to pay for my college education.
[ترجمه 😊MIRSMH] والدین من توان مالی برای پرداخت هزینه تحصیلات دانشگاه من را نداشتند .|
[ترجمه گوگل] والدین من منابع لازم برای پرداخت هزینه تحصیلات دانشگاهی من را نداشتند[ترجمه ترگمان] والدین من منابع لازم برای تحصیلات دانشگاهی من را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: (often pl.) personal talents and capabilities.
• مترادف: ability, capability
• مترادف: ability, capability
- She has the resources to succeed in difficult jobs.
[ترجمه Diana] او توانایی برای موفق شدن در مشاغل سخت را دارد.|
[ترجمه گوگل] او منابع لازم برای موفقیت در مشاغل سخت را دارد[ترجمه ترگمان] او منابعی برای موفقیت در مشاغل دشوار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید