• (1)تعریف: able to resume shape after being pressed or stretched; elastic. • مترادف: elastic, springy • مشابه: flexible, pliable, pliant, rubbery, stretchable, stretchy, supple
- Rubber is a highly resilient material.
[ترجمه بهزاد] لاستیک یک ماده بسیار انعطاف پذیر است
|
[ترجمه گوگل] لاستیک یک ماده بسیار مقاوم است [ترجمه ترگمان] لاستیک یک ماده بسیار انعطاف پذیر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: able to withstand and recover quickly from difficulty, sickness, or the like. • مترادف: elastic • متضاد: sickly • مشابه: adaptable, buoyant, hardy, irrepressible, rebounding, robust, rugged, strong, sturdy, tough
- We were surprised that she was so resilient at her age, recovering from surgery after only a few weeks.
[ترجمه بهروز مددی] شگفت زده شدیم از اینکه او در چنین سنی بسیار سرسخت و مقاوم بود. و تنها پس از چند هفته که از جراحی می گذشت، بهبود پیدا کرد.
|
[ترجمه گوگل] ما شگفت زده شدیم که او در سن خود بسیار انعطاف پذیر بود و تنها پس از چند هفته پس از جراحی بهبود یافت [ترجمه ترگمان] ما شگفت زده شدیم که او در سن و سال او به قدری انعطاف پذیر بود که بعد از چند هفته عمل جراحی را بهبود بخشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. rubber is resilient
لاستیک کشسان است.
2. she is a resilient woman and will soon get over the tragedy
او زن قابل انعطافی است و به زودی بر این فاجعه مستولی خواهد شد.
3. She is very resilient to change.
[ترجمه اکرم شریفی] او بسیار منعطف به تغییر است.
|
[ترجمه گوگل]او در برابر تغییر بسیار مقاوم است [ترجمه ترگمان]او نسبت به تغییر بسیار انعطاف پذیر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Lone parents have to be self-reliant, resilient and inventive.
[ترجمه اسحاقی] والدین تنها باید متکی به نفس ، منعطف و مبتکر باشند.
|
[ترجمه اکرم شریفی] شخصی که تک سرپرست هست بایستی خودکفا، انعطاف پذیر، و خلاق باشد.
|
[ترجمه گوگل]والدین تنها باید متکی به خود، انعطاف پذیر و مبتکر باشند [ترجمه ترگمان]والدین لون باید متکی به خود، انعطاف پذیر و مبتکر باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This rubber ball is very resilient and immediately springs back into shape.
[ترجمه اسحاقی] این توپ لاستیکی خیلی انعطاف پذیر است و فورا به شکل قبلش برمیگردد.
|
[ترجمه گوگل]این توپ لاستیکی بسیار انعطاف پذیر است و بلافاصله به شکل فنر باز می گردد [ترجمه ترگمان]این توپ پلاستیکی بسیار انعطاف پذیر است و فورا به شکل شکل باز می گردد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She's a resilient girl - she won't be unhappy for long.
[ترجمه اکرم شریفی] او دختری انعطاف پذیر هست ( زود با شرایط کنار میاد ) ؛ بنابراین ناراحتی اش زیاد به طول نخواهد انجامید.
|
[ترجمه گوگل]او یک دختر انعطاف پذیر است - او برای مدت طولانی ناراضی نخواهد بود [ترجمه ترگمان]او دختر resilient است - زیاد ناراحت نخواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. These plants are very resilient to rough handling.
[ترجمه گوگل]این گیاهان در برابر برخورد خشن بسیار مقاوم هستند [ترجمه ترگمان]این گیاهان برای حمل و نقل خشن بسیار انعطاف پذیر هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Rubber is a resilient material.
[ترجمه گوگل]لاستیک یک ماده ارتجاعی است [ترجمه ترگمان]لاستیک یک ماده انعطاف پذیر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Rubber is more resilient than wood.
[ترجمه علیرضا آصفی] لاستیک انعطاف پذیرتر از چوب است
|
[ترجمه گوگل]لاستیک از چوب انعطاف پذیرتر است [ترجمه ترگمان]لاستیک more از چوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Any chemical treatment will leave hair less resilient than before.
[ترجمه گوگل]هر گونه درمان شیمیایی باعث می شود موها نسبت به قبل انعطاف پذیری کمتری داشته باشند [ترجمه ترگمان]هر نوع درمان شیمیایی مو را کم تر از قبل ترک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He'll get over it—young people are amazingly resilient.
[ترجمه ربیعی] او بر آن مشکل غلبه خواهد کرد، جوانان فوق العاده مقاوم هستند.
|
[ترجمه گوگل]او بر آن غلبه خواهد کرد - جوانان به طرز شگفت انگیزی انعطاف پذیر هستند [ترجمه ترگمان]او بر آن غلبه خواهد کرد - افراد جوان به طور شگفت انگیزی مقاوم هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The company proved remarkably resilient during the recession.
[ترجمه گوگل]این شرکت در طول رکود به طرز قابل توجهی انعطاف پذیر بود [ترجمه ترگمان]این شرکت در زمان رکود، به طور قابل ملاحظه ای انعطاف پذیر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She has resilient character and will soon be cheerful again.
[ترجمه گوگل]او شخصیت انعطاف پذیری دارد و به زودی دوباره شاد خواهد شد [ترجمه ترگمان]او شخصیت resilient دارد و به زودی دوباره شاد خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Children are often very resilient.
[ترجمه گوگل]کودکان اغلب بسیار انعطاف پذیر هستند [ترجمه ترگمان]کودکان اغلب بسیار انعطاف پذیر هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Young, charming, talented; she was also more resilient than he had anticipated.
[ترجمه گوگل]جوان، جذاب، با استعداد؛ او همچنین انعطاف پذیرتر از آن چیزی بود که او پیش بینی می کرد [ترجمه ترگمان]جوان، جذاب، با استعداد، از آنچه پیش بینی کرده بود، مهربان تر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. But the new West Indies proved encouragingly resilient, repeatedly getting up off the canvas to deliver the final knockout punch.
[ترجمه گوگل]اما وست هند جدید به طرز دلگرمکنندهای انعطافپذیر بود و مکرراً از روی بوم بلند میشد تا ضربه آخر را بزند [ترجمه ترگمان]اما هند غربی جدید، که به طور دلگرم کننده ای ثابت شده بود، مرتبا از چادر بلند می شد تا ضربه نهایی را به پایان برساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ارتجاعی (صفت)
reactionary, resilient, recessive
تخصصی
[عمران و معماری] برجهنده [کامپیوتر] عدول کننده [زمین شناسی] برجهنده [نساجی] قابل برگشت الاستیکی - قابل ارتجاع - قابلیت جمع و باز شدن الیاف
انگلیسی به انگلیسی
• elastic, flexible, returning to the original shape after bending or stretching; cheerful, buoyant, quickly recovering from sadness or failure people who are resilient are able to recover quickly from unpleasant things that happen to them.
پیشنهاد کاربران
۱. کشسان. ارتجاعی. برگشت پذیر. فنری ۲. بهبودپذیر. ترمیم پذیر ۳. انعطاف پذیر مثال: But with little help they show how resilient they are. اما با کمی کمک آنها نشان می دهند چطور انعطاف پذیر هستند.
تاب آوری ترجمۀ دقیقی از این واژه نیست. چون در تعریف این واژه �توانایی بازیابی شادی و موفقیت پس از دشواری� اومده. پس به نظرم : سرپاشدن یا بازیابی معنای درست تر و دقیقتری است.
علاوه بر معانی ذکر شده: زن قوی که بجای همسرش که به جنگ رفته کار می کند.
resilient ( adj ) ( rɪˈzɪlyənt ) =able to feel better quickly after sth unpleasant, e. g. Young people are amazingly resilient. =returning to its original shape, resiliently, resilience ( resiliency )
چقدر خوبه که این سایت هست. واقعا بعضی معانی معادل فارسی که دوستان پیشنهاد میکنن خیلی بجا و دقیق انتخاب شده. "تاب آور" !! ممنون از سپیده ایرانی
جالبه که در مهندسی این لغت به معنی کشسانی و برجهندگی و ارتجاعی معنی میده ولی ربطش به سرسختی و تاب آوری تو علوم انسانی چیه ! تعریفش اینجوریه : توانایی برگشتن به حال نرمال در زندگی پس از تجربه شرایط سخت و مشکل. پس یه حالت برگشت پذیری توش داره که آدم در طول زندگی و رشد کردن نسبت به مشکلات زندگی سرسخت و تاب آور میشه. ... [مشاهده متن کامل]
tenacious
تاب آور و سرسخت
تاب آوری
resilient سرسخت، مقاوم
resilient ( اعتیاد ) واژه مصوب: تاب آور تعریف: ویژگی فردی که با موقعیت های دشوار زندگی و توقعات بیرونی و درونی سازگاری دارد
مقاوم و سرسخت سخت و محکم
تاب آور
سرسخت , قوی ؛ ارتجاعی # She's a resilient girl, she won't be unhappy for long # He has resilient character and will soon be cheerful again # Rubber is a highly resilient material # This rubber ball is very resilient and immediately springs back into shape
( انسان ) منعطف
۱. زود خوب شو ( همه ش به عنوان یک کلمه و صفت ) : ) ۲. ارتجاعی، ارتجاع پذیر
سازش پذیر
دو تا معنی داره تو مسائل علمی میشه ارتجاعی اون یکی هم تو روزمره استفاده میشه سرسخت
سخت جان بودن - مقاوم بودن در برابر
پایدار
بهود پذیر، قابل ترمیم یا ترمیم پذیر
سرسخت
انعطاف پذیر
برگشت پذیری
۱. برجهنده وبرگشت پذیر ( انعطاف پذیر ) ۲. پایدار ومقاوم ( در مقابل فشارهای وارده )