اسم ( noun )
• (1) تعریف: the state or fact of showing similarity or likeness.
• مترادف: affinity, likeness, similarity, similitude
• متضاد: difference, dissimilarity
• مترادف: affinity, likeness, similarity, similitude
• متضاد: difference, dissimilarity
- The resemblance of the two boys was so striking that it was clear that they were related.
[ترجمه گوگل] شباهت این دو پسر به قدری چشمگیر بود که مشخص بود با هم فامیل هستند
[ترجمه ترگمان] شباهت دو پسر چنان به هم می زد که معلوم بود قوم و خویشی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شباهت دو پسر چنان به هم می زد که معلوم بود قوم و خویشی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a particular point of similarity or likeness.
• مترادف: identity, similarity
• متضاد: difference, dissimilarity, distinction
• مترادف: identity, similarity
• متضاد: difference, dissimilarity, distinction
- The two novels have several resemblances although their endings are quite different.
[ترجمه گوگل] این دو رمان شباهتهای متعددی دارند، اگرچه پایانهای آنها کاملاً متفاوت است
[ترجمه ترگمان] این دو رمان شباهت های زیادی دارند هر چند که پایان آن ها کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این دو رمان شباهت های زیادی دارند هر چند که پایان آن ها کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید