resemblance

/rəˈzembləns//rɪˈzembləns/

معنی: شباهت، همانندی، تشابه، همشکلی
معانی دیگر: همدیسی، همسانی، مانندگی، میزان همسانی یا همدیسی، (مهجور) ویژگی های ظاهری، مقایسه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or fact of showing similarity or likeness.
مترادف: affinity, likeness, similarity, similitude
متضاد: difference, dissimilarity

- The resemblance of the two boys was so striking that it was clear that they were related.
[ترجمه گوگل] شباهت این دو پسر به قدری چشمگیر بود که مشخص بود با هم فامیل هستند
[ترجمه ترگمان] شباهت دو پسر چنان به هم می زد که معلوم بود قوم و خویشی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a particular point of similarity or likeness.
مترادف: identity, similarity
متضاد: difference, dissimilarity, distinction

- The two novels have several resemblances although their endings are quite different.
[ترجمه گوگل] این دو رمان شباهت‌های متعددی دارند، اگرچه پایان‌های آنها کاملاً متفاوت است
[ترجمه ترگمان] این دو رمان شباهت های زیادی دارند هر چند که پایان آن ها کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. family resemblance
شباهت خانوادگی

2. strong resemblance
شباهت زیاد

3. their resemblance stops right here
درست در اینجا شباهت آن دو پایان می یابد.

4. there is no resemblance between these two carpets
هیچگونه همسانی بین این دو فرش وجود ندارد.

5. The resemblance between Susan and her sister was remarkable.
[ترجمه گوگل]شباهت سوزان و خواهرش قابل توجه بود
[ترجمه ترگمان]شباهت بین سوزان و خواهرش جالب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a distant resemblance between them.
[ترجمه علیرضا آصفی] شباهت کمی میان آنها وجود داشت
|
[ترجمه گوگل]شباهت زیادی بین آنها وجود داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ شباهتی بین آن ها وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kehr bears a strong facial resemblance to her sister.
[ترجمه گوگل]کهر شباهت زیادی به خواهرش دارد
[ترجمه ترگمان]Kehr شباهت زیادی به خواهرش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hero, Danny, bears an uncanny resemblance to Kirk Douglas.
[ترجمه گوگل]قهرمان، دنی، شباهت عجیبی به کرک داگلاس دارد
[ترجمه ترگمان]دنی، قهرمان دنی، شباهت عجیبی به کریک داگلاس دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She bears a striking resemblance to her mother.
[ترجمه گوگل]او شباهت زیادی به مادرش دارد
[ترجمه ترگمان]شباهت قابل توجهی به مادرش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a clear family resemblance between all the brothers.
[ترجمه گوگل]شباهت فامیلی آشکاری بین همه برادران وجود داشت
[ترجمه ترگمان]شباهتی بین همه برادرها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The story has points of resemblance to a Hebrew myth.
[ترجمه گوگل]داستان شباهت هایی به یک افسانه عبری دارد
[ترجمه ترگمان]این داستان دارای نقطه شباهت به افسانه عبری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their newest model bears a close resemblance to that of their rival competitor.
[ترجمه گوگل]جدیدترین مدل آنها شباهت زیادی به مدل رقیب آنها دارد
[ترجمه ترگمان]جدیدترین مدل آن ها شباهت زیادی به رقیب رقیب خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Any resemblance of a character in this book to a living person is purely incidental.
[ترجمه گوگل]هرگونه شباهت شخصیتی در این کتاب به یک فرد زنده کاملا تصادفی است
[ترجمه ترگمان]هر گونه شباهت یک شخصیت در این کتاب به شخص زنده کاملا تصادفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She bears a faint resemblance to my sister.
[ترجمه گوگل]شباهت کمی به خواهرم دارد
[ترجمه ترگمان]شباهتی به خواهرم ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Both children bear a very close resemblance to their father.
[ترجمه گوگل]هر دو بچه شباهت زیادی به پدرشان دارند
[ترجمه ترگمان]هر دو کودک شباهت بسیار نزدیکی به پدرشان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شباهت (اسم)
analog, analogy, likeness, resemblance, semblance, analogue, proportion, equality, propinquity

همانندی (اسم)
analogy, likeness, resemblance, similarity, homogeny, likelihoood, self-identity

تشابه (اسم)
likeness, symmetry, resemblance, similarity, homogeny, simile, correspondence, correspondency

همشکلی (اسم)
resemblance

انگلیسی به انگلیسی

• state of being alike, similarity; point of similarity; image, likeness
if there is a resemblance between two people or things, they are similar to each other.

پیشنهاد کاربران

Similarities
To bear a striking resemblance to sb
= to look like sb
شباهت
عین هم بودن
Father and son resemblance
resemblance
همانندی
شباهت

بپرس