rescript

/ˈriːskrɪpt//ˈriːskrɪpt/

معنی: رساله، حکم، فرمان، دست خط، فتوای پاپ
معانی دیگر: دستور رسمی، (امپراطوران روم و پاپ اعظم) فتوا، نسخه، رونوشت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an official answer from a Roman emperor or the pope in regard to a question of doctrine or law.

(2) تعریف: any official announcement or order.
مشابه: edict

(3) تعریف: the act or result of rewriting.

جمله های نمونه

1. After the Nazimov Rescript they had to start wrestling with details.
[ترجمه گوگل]پس از نسخه نازیموف، آنها باید کشتی را با جزئیات شروع می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بعد از the Nazimov مجبور شدند با جزئیات کشتی بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the imperial rescript tramples such considerations under foot.
[ترجمه سید هادی حسینی] توقیع ملوکانه چنین ملاحظاتی را به طاق نسیان می کوبد.
|
[ترجمه گوگل]اما رونوشت امپراتوری چنین ملاحظاتی را زیر پا می گذارد
[ترجمه ترگمان]اما فرمان امپراطور چنین ملاحظاتی را زیر پا می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bolder innovation comes direct by rescript from the emperor or else is a result of his influence.
[ترجمه گوگل]نوآوری جسورانه مستقیماً توسط امپراتور به دست می آید یا در غیر این صورت نتیجه تأثیر او است
[ترجمه ترگمان]نوآوری جسورانه از جانب امپراطور مستقیما به دست امپراطور می رسد یا نتیجه نفوذ اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His Majesty the Emperor has issued an Imperial rescript regarding Japan's acceptance of the provisions of the Potsdam Declaration.
[ترجمه گوگل]اعلیحضرت امپراطور در مورد پذیرش مفاد اعلامیه پوتسدام توسط ژاپن، نسخه امپراتوری صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]اعلی حضرت امپراطور فرمان امپراطوری مبنی بر پذیرش مفاد اعلامیه پوتسدام در ژاپن صادر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rescript, after been write, save, come out to hint again mistake, say to be lost again.
[ترجمه گوگل]Rescript، پس از نوشتن، ذخیره، بیرون آمدن به اشاره دوباره اشتباه، می گویند به گم شدن دوباره
[ترجمه ترگمان]rescript، پس از نامه نوشتن، برای نجات یافتن، باز هم اشتباه کرده، بگو که دیگر از دست رفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This rule is set forth in the rescript of the Emperor Antoninus.
[ترجمه گوگل]این قاعده در نسخه نامه امپراتور آنتونین بیان شده است
[ترجمه ترگمان]این قانون در فرمان امپراطور آنتونینوس صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is decided that they should be treated as creating a trust; the liberality of interpretation is due to a rescript.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفته شده است که با آنها به عنوان ایجاد یک اعتماد رفتار شود آزادی تفسیر به دلیل یک بازنویسی است
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته شده است که آن ها باید به عنوان ایجاد اعتماد مورد رفتار قرار گیرند؛ آزادی تفسیر به خاطر یک فرمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An indicator of the growing importance of this totalizing view of education was contained in the 1841 rescript from Rome.
[ترجمه گوگل]شاخصی از اهمیت فزاینده این دیدگاه جامع از آموزش در نسخه 1841 از رم موجود بود
[ترجمه ترگمان]یک شاخص اهمیت رو به رشد این دیدگاه totalizing از آموزش در فرمان ۱۸۴۱ از رم گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The most persuasive piece of evidence here is the language used by Papinian in discussing the rescript.
[ترجمه گوگل]قانع‌کننده‌ترین مدرک در اینجا، زبانی است که پاپینیان در بحث از نسخه‌نویسی به کار می‌برد
[ترجمه ترگمان]The مدرک در اینجا زبانی است که توسط Papinian در بحث درباره این فرمان مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. " The end of World War II, the Japanese emperor in "the end of the war rescript" Japan also known as "Divine", but Japan and China is obviously the two.
[ترجمه گوگل]"پایان جنگ جهانی دوم، امپراتور ژاپن در "پایان نسخه جنگ" ژاپن همچنین به عنوان "الهی" شناخته می شود، اما ژاپن و چین بدیهی است که این دو است
[ترجمه ترگمان]پایان جنگ جهانی دوم، امپراتور ژاپن در پایان جنگ، ژاپن نیز به عنوان \"الهی\" شناخته می شود، اما ژاپن و چین مشخصا این دو نفر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the decades up to the end of the second world war, children were forced to memorise the rescript and recite it, word for word, before a portrait of the emperor.
[ترجمه گوگل]در دهه‌های منتهی به پایان جنگ جهانی دوم، بچه‌ها مجبور می‌شدند نسخه را حفظ کنند و آن را کلمه به کلمه، جلوی تصویری از امپراتور بخوانند
[ترجمه ترگمان]در دهه های بعد از جنگ جهانی دوم، کودکان مجبور شدند فرمان را به یاد بسپارند و آن را در مقابل تصویری از امپراطور بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Puyi, who is just like an outcast, read out the abdicate rescript.
[ترجمه گوگل]پویی، که دقیقاً مانند یک طرد شده است، نسخه برکنار شده را خواند
[ترجمه ترگمان]Puyi که درست مثل یک مطرود است متن تاج را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Smash file, use namely 0 and 1 wait for number to be in source file area to rescript.
[ترجمه گوگل]فایل Smash را انجام دهید، از 0 و 1 استفاده کنید تا عدد در ناحیه فایل منبع قرار گیرد تا دوباره نویسی شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این فرمان، از آن به نام های ۰ و ۱ صبر کنید تا شماره یک فایل مبدا در اختیار شما قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رساله (اسم)
precis, abstract, treatise, dissertation, tract, epistle, booklet, act, leaflet, brochure, enchiridion, handbook, rescript, textbook, tractate

حکم (اسم)
brief, attachment, dictum, statement, edict, canon, precept, sentence, rule, decree, verdict, mandate, commission, pardon, fiat, arbiter, ruling, warrant, ordonnance, statute, commandment, finding, doom, writ, ordinance, rescript

فرمان (اسم)
order, bill, word, edict, precept, instruction, command, decree, mandate, commission, errand, institute, sanction, ordonnance, charter, steering wheel, commandment, ordinance, handlebar, rescript

دست خط (اسم)
hand, writing, script, longhand, manuscript, handwriting, rescript

فتوای پاپ (اسم)
rescript

تخصصی

[حقوق] رأی دادگاه پژوهش، رونوشت

انگلیسی به انگلیسی

• written response from a pope or roman emperor; official order or proclamation; item that was rewritten; act of rewriting

پیشنهاد کاربران

رساله، حکم، فرمان، دست خط، فتوای پاپ
مثال:
His Majesty the Emperor has issued an Imperial rescript regarding Japan's acceptance of the provisions of the Potsdam Declaration.
اعلی حضرت امپراطور یک فرمان و حکم همایونی مبنی بر پذیرش مفاد اعلامیه پوتسدام توسط ژاپن را صادر کرده است.
بازآفرینی، بازنویسی، بازنویسی داستان،

بپرس