1. Eventually the bailiffs came to repossess the flat.
[ترجمه گوگل]در نهایت مأموران برای بازپس گیری آپارتمان آمدند
[ترجمه ترگمان]بالاخره نگهبان ها آمدند تا آپارتمان را اجاره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He or his collection agent will try to repossess everything you own.
[ترجمه گوگل]او یا نماینده مجموعه اش سعی می کند هر چیزی را که شما در اختیار دارید پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]اون یا مامور کلکسیون داره سعی می کنه هر چیزی که مال توئه رو تصاحب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This reluctance of lenders to repossess homes owes little to sentiment: few lenders want to sell assets into a falling market.
[ترجمه گوگل]این بی میلی وام دهندگان برای تصاحب خانه ها به دلیل احساسات کمی است: تعداد کمی از وام دهندگان می خواهند دارایی ها را به بازار در حال سقوط بفروشند
[ترجمه ترگمان]این عدم تمایل وام دهندگان به repossess خانه به احساسات کمی بدهکار است: وام دهندگان کمی می خواهند دارایی ها را به یک بازار در حال سقوط بفروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I had a strong desire to repossess.
[ترجمه گوگل]میل شدیدی به بازپس گیری داشتم
[ترجمه ترگمان]من خیلی مشتاق بودم که مالکیت رو بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This means that the lender can repossess your automobile if you default on the car loan.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که در صورت عدم پرداخت وام خودرو، وام دهنده می تواند خودروی شما را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که وام دهنده می تواند اتومبیل خود را در صورت عدم پرداخت بدهی با اتومبیل پیاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What bank would like to repossess a toll road?
[ترجمه گوگل]کدام بانک مایل است جاده عوارضی را بازپس بگیرد؟
[ترجمه ترگمان]کدام بانک مایل است یک جاده عوارضی را از بین ببرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Montenegro says he asked the bank to repossess the houses, because he does not believe his family can overcome its financial troubles.
[ترجمه گوگل]مونته نگرو می گوید که از بانک خواسته است تا خانه ها را بازپس گیرد، زیرا او باور ندارد که خانواده اش بتوانند بر مشکلات مالی خود غلبه کنند
[ترجمه ترگمان]مونته نگرو می گوید او از بانک خواست تا خانه ها را تخلیه کند، زیرا باور ندارد که خانواده اش بر مشکلات مالی اش غلبه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I've been authorized to repossess this property.
[ترجمه گوگل]من مجاز به تصرف مجدد این دارایی شده ام
[ترجمه ترگمان]من اجازه دارم که مالکیت این ملک رو تصاحب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I want to repossess the word, and this is a word I heard growing up in New York.
[ترجمه گوگل]من می خواهم این کلمه را پس بگیرم، و این کلمه ای است که در بزرگ شدن در نیویورک شنیدم
[ترجمه ترگمان]میخوام این کلمه رو پس بگیرم و این کلمه ای هست که در نیویورک شنیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. "Traces of story" where nature, heedless of neglect, repossess its spaces.
[ترجمه گوگل]«ردپای داستان» جایی که طبیعت، غافل از غفلت، فضاهایش را بازپس می گیرد
[ترجمه ترگمان]\"اثرات داستان\" که در آن طبیعت، بی اعتنا به سهل انگاری، از فضاهای خود عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You might as well go out and repossess cars or work for a collection agency.
[ترجمه گوگل]همچنین میتوانید بیرون بروید و ماشینها را پس بگیرید یا برای یک آژانس جمعآوری کار کنید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است به خوبی رانندگی کنید و ماشین ها را انتخاب کنید یا برای یک اداره جمع آوری کار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They had come to repossess their goods.
[ترجمه گوگل]آنها آمده بودند تا اجناس خود را پس بگیرند
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن کالا آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Most mortgage lenders stress that they are not keen to repossess homes.
[ترجمه گوگل]اکثر وام دهندگان وام مسکن تاکید می کنند که تمایلی به تصرف خانه ها ندارند
[ترجمه ترگمان]اغلب وام دهندگان وام دهندگان احساس می کنند که مشتاق خانه های repossess نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The house was in default and the bank will repossess it.
[ترجمه گوگل]خانه معوق بود و بانک آن را تصرف خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]خانه به طور پیش فرض بسته شده بود و بانک آن را باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In the event it mixed a few sensible ideas (faster help for those whose banks threaten to repossess their houses) with a few dotty ones (luring first-time buyers into a falling market).
[ترجمه گوگل]در این صورت، چند ایده معقول (کمک سریعتر برای کسانی که بانکهایشان تهدید به تصرف خانههایشان میکنند) را با چند ایده پرمعنا (ترغیب خریدارانی که برای اولین بار وارد بازاری در حال سقوط میشوند) ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]در این صورت، چند ایده منطقی (سریع تر برای کسانی که بانک های آن ها تهدید می کنند خانه های خود را تخلیه کنند)با تعداد کمی از آن ها (فریب دادن خریداران در اولین بار به بازار رو به کاهش)، ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید