معنی: لغو، فسخ، الغاء، باز گردانی، لغو کردنمعانی دیگر: باطل کردن، بیهوده کردن، الغا، ابطال، بیهوده سازی، (مهجور) فراخواندن (به ویژه از تبعید)، احضار کردن
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: repeals, repealing, repealed
• : تعریف: to withdraw, revoke, or make void, esp. by official action or proclamation. • مترادف: abrogate, annul, countermand, invalidate, nullify, rescind, revoke, void • متضاد: enact • مشابه: abolish, cancel, retract, reverse, withdraw
- The parliament repealed the latest export tariff.
[ترجمه گوگل] مجلس آخرین تعرفه صادرات را لغو کرد [ترجمه ترگمان] پارلمان آخرین تعرفه صادراتی را لغو کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )مشتقات: repealable (adj.), repealer (n.)
• : تعریف: the act of repealing, esp. a law or other legislative act. • مترادف: annulment, nullification, rescission, revocation • متضاد: enactment • مشابه: abolition
جمله های نمونه
1. the repeal of a law
الغای یک قانون
2. to repeal a law
قانون را لغو کردن
3. He plans to repeal a number of current policies.
[ترجمه مریم سالک زمانی] او در صدد الغای شماری از سیاست ( رویه ) های جاری است.
|
[ترجمه گوگل]او قصد دارد تعدادی از سیاست های فعلی را لغو کند [ترجمه ترگمان]او قصد دارد تعدادی از سیاست های جاری را لغو کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We're campaigning for a/the repeal of the abortion laws.
[ترجمه گوگل]ما در حال مبارزه برای لغو قوانین سقط جنین هستیم [ترجمه ترگمان]ما در حال مبارزه برای لغو قوانین سقط جنین هستیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The committee does not have the power to repeal the ban.
[ترجمه گوگل]کمیته قدرت لغو ممنوعیت را ندارد [ترجمه ترگمان]این کمیته قدرت لغو ممنوعیت را ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They want to repeal a tax the heirs of millionaires pay.
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند مالیاتی را که وارثان میلیونرها می پردازند لغو کنند [ترجمه ترگمان]آن ها خواهان لغو مالیات بر وراث میلیونرها می باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The repeal of Section 28 won't transform society.
[ترجمه گوگل]لغو بند 28 جامعه را متحول نمی کند [ترجمه ترگمان]لغو بخش ۲۸ جامعه را متحول نخواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Changes have included the introduction and repeal of selective employment tax.
[ترجمه گوگل]تغییرات شامل معرفی و لغو مالیات بر استخدام انتخابی است [ترجمه ترگمان]تغییرات شامل مقدمه و لغو مالیات استخدام انتخابی بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. So, if voters decide this fall to repeal property taxes, all hell breaks lose on the school-funding front.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر رأی دهندگان در پاییز امسال تصمیم بگیرند که مالیات بر دارایی را لغو کنند، همه جهنم ها در جبهه تأمین مالی مدرسه از دست خواهند رفت [ترجمه ترگمان]بنابراین، اگر رای دهندگان تصمیم بگیرند که مالیات بر املاک لغو شود، همه hell در جبهه تامین مالی مدرسه از دست خواهند رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I will veto any attempt to repeal the assault weapons ban or the Brady bill.
[ترجمه گوگل]من هر تلاشی برای لغو ممنوعیت سلاح های تهاجمی یا لایحه برادی را وتو خواهم کرد [ترجمه ترگمان]من هرگونه تلاش برای لغو ممنوعیت سلاح و یا لایحه بردی را وتو خواهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Now Congress is primed to repeal the Housing Act of 1937 by enacting a series of sweeping reforms.
[ترجمه گوگل]اکنون کنگره آماده است تا قانون مسکن 1937 را با اعمال یک سری اصلاحات گسترده لغو کند [ترجمه ترگمان]اکنون کنگره در حال آماده شدن برای لغو قانون اسکان سال ۱۹۳۷ با اجرای مجموعه ای از اصلاحات فراگیر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Over seven years, repeal would cost nearly $ 34 billion in lost revenue.
[ترجمه گوگل]در طی هفت سال، لغو تقریباً 34 میلیارد دلار درآمد از دست رفته هزینه خواهد داشت [ترجمه ترگمان]بیش از هفت سال، لغو این قانون حدود ۳۴ میلیارد دلار درآمد از دست رفته را به همراه خواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The feminist repeal movement was highly successful in challenging the gendered power relations inscribed within medical interventionism.
[ترجمه گوگل]جنبش لغو فمینیستی در به چالش کشیدن روابط قدرت جنسیتی که در مداخله گرایی پزشکی حک شده بود بسیار موفق بود [ترجمه ترگمان]جنبش حقوق فمینیستی در به چالش کشیدن روابط قدرت جنسیتی که در interventionism پزشکی حکاکی شده بود، بسیار موفق بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Therefore, we intend to repeal the Act when alternative regulations governing working times are in place.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما در نظر داریم زمانی که مقررات جایگزین حاکم بر زمان کار وجود دارد، این قانون را لغو کنیم [ترجمه ترگمان]بنابراین، ما قصد لغو این قانون را داریم هنگامی که مقررات جایگزین حاکم بر زمان های کاری در حال انجام است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• act of repealing, cancellation, revocation, annulment cancel, annul, revoke, make void if the government repeals a law, it officially ends it; a legal term. verb here but can also be used as an uncount noun. e.g. ...a campaign for the repeal of incomes legislation.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To officially cancel or revoke a law or regulation ❌ 🔍 مترادف: Revoke ✅ مثال: The outdated law was finally repealed after years of debate