• (1)تعریف: someone who deserts a religion, cause, or group to follow another; traitor. • مترادف: recreant, traitor, turncoat
• (2)تعریف: a member who rejects the common beliefs or attitudes of a group such as a religious sect, political party, or business organization. • مترادف: dissenter, dissident, heretic, insurgent, rebel • متضاد: adherent
- He became repulsed by the abuses of the group's leader, and he became a renegade.
[ترجمه گوگل] او با بدرفتاری های رهبر گروه رانده شد و به یک مرتد تبدیل شد [ترجمه ترگمان] او از سو استفاده رهبر این گروه دفع شد و او به یک مرتد تبدیل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: having the characteristics of one who has rejected a particular faith, cause, or group. • مترادف: apostate, dissident, heretical, insurgent, rebel, recreant, traitorous • مشابه: disloyal, rebellious, unfaithful, unorthodox
- a renegade party member
[ترجمه گوگل] یک عضو حزب مرتد [ترجمه ترگمان] یکی از اعضای گروه نو مسلمان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
1. If the renegade clique of that country were in power, it would have meant serious disaster for the people.
[ترجمه گوگل]اگر دسته مرتد آن کشور در قدرت بودند، فاجعه ای جدی برای مردم به همراه داشت [ترجمه ترگمان]اگر گروه نو مسلمان این کشور قدرت داشته باشد، برای مردم یک فاجعه جدی خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Renegade forces captured the capital and declared/imposed martial law.
[ترجمه گوگل]نیروهای یاغی پایتخت را به تصرف خود درآوردند و حکومت نظامی را اعلام کردند [ترجمه ترگمان]نیروهای Renegade پایتخت را تصرف کرده و حکومت نظامی اعلام کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Three men were shot dead by a renegade policeman.
[ترجمه گوگل]سه مرد به ضرب گلوله یک پلیس مرتد کشته شدند [ترجمه ترگمان]سه مرد با یک پلیس نو مسلمان کشته شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The gadgetry enables the renegade network to give viewers a puck encased in a blue halo.
[ترجمه Edi.nozari] این ابزارالات قادر میسازد شبکه های مرتد را تا به بینندگان جنی محصور با هاله ی آبی بدهد.
|
[ترجمه گوگل]این گجتها شبکهی مرتد را قادر میسازد تا به بینندهها چوکی محصور در هالهای آبی بدهد [ترجمه ترگمان]The شبکه نو مسلمان را قادر می سازد تا گوی خود را با هاله ای آبی به بیننده نشان دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He gathered all the renegade magicians together and revealed a plan as mad as it was bold.
[ترجمه گوگل]او همه جادوگران مرتد را دور هم جمع کرد و نقشه ای به همان اندازه دیوانه کننده و جسورانه فاش کرد [ترجمه ترگمان]همه جادوگران نو مسلمان را جمع و جور کرد و نقشه ای را که آن قدر جسورانه بود به نمایش گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In very general terms, the Renegade Jacket takes this principle to its logical conclusion.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، ژاکت Renegade این اصل را به نتیجه منطقی خود می رساند [ترجمه ترگمان]در شرایط بسیار کلی، ژاکت Renegade این اصل را به نتیجه منطقی خود می رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Had he been hurt, shot by a renegade bullet?
[ترجمه گوگل]آیا او زخمی شده بود، مورد اصابت گلوله مرتد قرار گرفته بود؟ [ترجمه ترگمان]آیا او مجروح شده بود و به وسیله یک گلوله renegade تیر خورده بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Finally the dastardly renegade arrives, and engages Sister Chiang in conversation.
[ترجمه گوگل]سرانجام مرتد شرور وارد می شود و خواهر چیانگ را درگیر گفتگو می کند [ترجمه ترگمان]سرانجام نو مسلمان از راه می رسد و در گفتگو خواهر چیانگ را در دست دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Antinori has a reputation as a renegade because of his many successful efforts to help post-menopausal women become pregnant.
[ترجمه گوگل]آنتیوری به دلیل تلاشهای موفقیتآمیز فراوانش برای کمک به باردار شدن زنان یائسه، به یک مرتد شهرت دارد [ترجمه ترگمان]Antinori به دلیل تلاش های موفقیت آمیز خود برای کمک به زنان پس از یائسه، به عنوان یک مسلمان شهرت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Four ordinary kids unite to reform a renegade alien hunter club that was founded centuries ago.
[ترجمه گوگل]چهار بچه معمولی با هم متحد می شوند تا یک باشگاه شکارچی بیگانه را اصلاح کنند که قرن ها پیش تأسیس شده بود [ترجمه ترگمان]چهار کودک معمولی برای اصلاح یک باشگاه شکاری بیگانه که قرن ها پیش تاسیس شده بود متحد شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That renegade, he won't come to a good end!
[ترجمه گوگل]اون مرتد عاقبت به خیر نمیشه! [ترجمه ترگمان]نو مسلمان، به پایان خوبی نخواهد رسید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. For example, Sheik Amar (Alfred Molina), the tax-resisting renegade, provides some comic relief with his illegal ostrich races, his black market double-dealing, and his speeches.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، شیخ عمار (آلفرد مولینا)، مرتد مقاومت در برابر مالیات، با نژادهای غیرقانونی شترمرغ، معامله دوگانه در بازار سیاه و سخنرانی هایش کمی تسکین می دهد [ترجمه ترگمان]برای مثال، شیخ عمر (آلفرد مولینا)، مالیات بر پایه مالیات، برخی از کمک های خنده دار را با نژاد غیر قانونی شتر مرغ، بازار سیاه او، و سخنرانی های وی فراهم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. After all, he was Jack Quack, Renegade Drake, Prince of the Forest, King of the Lake.
[ترجمه گوگل]از این گذشته، او جک کواک، رنگید دریک، شاهزاده جنگل، پادشاه دریاچه بود [ترجمه ترگمان]به هر حال او جک quack، Renegade دریک، شاهزاده جنگل، پادشاه دریاچه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Abu Nidal, a Palestinian renegade, died in Baghdad in 200
[ترجمه گوگل]ابونضال مرتد فلسطینی در سال 200 در بغداد درگذشت [ترجمه ترگمان]ابو نیدال، یک مسلمان فلسطینی، در ۲۰۰ مارس در بغداد فوت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Rebel forces loyal to renegade leader Laurent Nkundu have made serious inroads into territory previously held by the Congolese army of President Joseph Kabila around the eastern town of Goma.
[ترجمه گوگل]نیروهای شورشی وفادار به رهبر مرتد لوران انکوندو به قلمروی که قبلاً تحت کنترل ارتش کنگو رئیس جمهور جوزف کابیلا در اطراف شهر شرقی گوما بود، حمله کرده اند [ترجمه ترگمان]نیروهای شورشی وفادار به رهبر شورشی، لورن Nkundu، در منطقه ای که قبلا توسط ارتش کنگو رئیس جمهور \"جوزف کابیلا\" در اطراف شهر شرقی گوما برگزار شده بود، تاخت و تاز خود را انجام دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• traitor, one who deserts one organization for another; apostate, one who abandons a religion a renegade is a person who abandons their former group and joins an opposing or different group; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A person who deserts a party or cause for another 🚷 🔍 مترادف: Traitor ✅ مثال: The renegade abandoned his comrades and joined the enemy forces
راهزن، مرتد، از دین برگشته، شورشی، خائن
طغیان کردن
A renegade is someone who rejects or breaks away from a group or organization. It can also refer to someone who acts against the norms or expectations of a particular society. کسی است که گروه یا سازمانی را نمی پذیرد یا از آن جدا می شود. ... [مشاهده متن کامل]
همچنین می تواند به شخصی اشاره کند که برخلاف هنجارها یا انتظارات یک جامعه خاص عمل می کند. مثال؛ in a discussion about music, someone might say, “He’s a renegade artist, always pushing the boundaries. ” A renegade can also be someone who abandons their previous beliefs or values. For example, “She used to be a staunch conservative, but now she’s a renegade liberal. ” In a movie review, a critic might describe a character as a “renegade cop” who takes justice into their own hands.
renagade leadership کتابی در خصوص اموزش هست ک واژه رو �نوکیش� ترجمه کرده
مرتد - کسی که از دین و گروه خودش خارج میشه و تفکرات و اعمال جدیدش کاملاً ضدیت داره با دین گذشته اش یا گروه قبلیش noun [count] 1 : a person who leaves one group, religion, etc. , and joins another that opposes it ... [مشاهده متن کامل]
◀️renegades from the Republican/Democratic Party — usually used before another noun ◀️a renegade Republican/Democrat 2 : someone or something that causes trouble and cannot be controlled ◀️stories about pirates and renegades on the high seas — often used before another noun ◀️drugs that attack renegade cells in cancer patients 🚨 Retrograde و Renegade ممکنه اشتباه گرفته شوند
پس از کلی تحقیق و بررسی ( فقط در مورد این واژه در کتاب سرزمین موعود اوباما ) ، معادل مُرتَد را برگزیدم و در ترجمه خودم، عنوان مرتد را برای فصل سوم انتخاب کردم. نظر سایر همکاران نیز محترم و البته صحیح است.
در واژه نامه ها به معانی مختلفی همچون شورشی، از دین برگشته، مسیحی مسلمان شده، خائن، پیمان شکن آمده است و مفهوم آن کمترین ارتباطی نیز با خصوصیات رفتاری، عملکردی ویا عقیدتی باراک اوباما ندارد و برای سایر ... [مشاهده متن کامل]
روسای جمهور ایالات متحده نیز چنین کدهایی ( بطور خاص به عنوان کد و صرفاً به جهت اختصار و شفافیت و قابلیت تلفظ بدون ابهام شنیداری در هنگام مکالمه پشت بیسیم و تلفن ) مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور سنتی ، نام رمز همه اعضای خانواده با یک حرف شروع می شود. برخی از کدهای مربوط به روسای جمهور پیشین شامل ژنرال ( ترومن ) کارت امتیاز ( آیزنهاور ) نیزه ( کندی ) عقاب ( کلینتون ) می باشند.
مسلمان شده، به باراک اوباما همین لقب رو هم داده بودن به خاطر اینکه شایع شده بود مسلمانه😂😂
در مورد باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا همین لقب رو بهش دادن که به معنی سرکش معنا شده.