[ترجمه گوگل]او از نارسایی حاد کلیوی سقوط کرد [ترجمه ترگمان]او از نارسایی حاد کلیوی برکنار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. People with renal diseases have to eat salt - free foods.
[ترجمه محمد] افراد مبتلا به بیماریهای کلیوی غذاهای بدون نمک مصرف کنند
|
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به بیماری های کلیوی باید غذاهای بدون نمک بخورند [ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به بیماری های کلیوی باید غذاهای عاری از نمک بخورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The remaining units make dialysis equipment and provide renal therapy to treat kidney disease and ease transplants.
[ترجمه گوگل]واحدهای باقی مانده تجهیزات دیالیز می سازند و درمان کلیوی را برای درمان بیماری کلیوی و تسهیل پیوندها ارائه می دهند [ترجمه ترگمان]واحدهای باقیمانده، تجهیزات دیالیز را می سازند و درمان کلیه را برای درمان بیماری های کلیوی و پیوند آزاد فراهم می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Furthermore, no correlations were found between measures of renal function and either cumulative mesalazine dose or mesalazine treatment duration.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هیچ ارتباطی بین معیارهای عملکرد کلیوی و دوز تجمعی مزالازین یا مدت زمان درمان مزالازین یافت نشد [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هیچ همبستگی بین مقیاس های عملکرد کلیه و یا مدت درمان cumulative و یا مدت درمان mesalazine یافت نشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The decrease in sodium reabsorption by the renal tubules will be accompanied by decreased chloride and water retention.
[ترجمه گوگل]کاهش بازجذب سدیم توسط لوله های کلیوی با کاهش کلرید و احتباس آب همراه خواهد بود [ترجمه ترگمان]کاهش سدیم reabsorption توسط لوله های کلیوی با کاهش کلرید و نگهداری آب همراه خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Excessive secretion of aldosterone will increase renal tubular reabsorption of sodium, therefore, decrease the loss of sodium in the urine.
[ترجمه گوگل]ترشح بیش از حد آلدوسترون باعث افزایش جذب مجدد سدیم در لولههای کلیوی میشود، بنابراین از دست دادن سدیم در ادرار را کاهش میدهد [ترجمه ترگمان]به همین دلیل ترشح بیش از حد aldosterone باعث افزایش مصرف سدیم در ادرار می شود، بنابراین کاهش سدیم در ادرار را کاهش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is also seen in some cases of renal disease especially where tubular necrosis or pyelonephritis exists.
[ترجمه گوگل]همچنین در برخی از موارد بیماری کلیوی به ویژه در مواردی که نکروز توبولار یا پیلونفریت وجود دارد دیده می شود [ترجمه ترگمان]هم چنین در برخی موارد از بیماری های کلیوی نیز دیده می شود، به خصوص در جایی که نکروز بافت و یا pyelonephritis وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Renal disease and a variety of other diseases have not been shown to increase serum ferritin levels. 27
[ترجمه گوگل]بیماری کلیوی و انواع بیماری های دیگر نشان داده نشده است که سطح فریتین سرم را افزایش می دهند 27 [ترجمه ترگمان]بیماری Renal و انواع بیماری ها دیگر برای افزایش سطح ferritin سرم نشان داده نشده اند ۲۷ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If renal function is adequate, diuresis should be instituted after volume replacement, to induce urinary calcium losses.
[ترجمه گوگل]اگر عملکرد کلیه کافی باشد، دیورز باید پس از جایگزینی حجم انجام شود تا باعث کاهش کلسیم در ادرار شود [ترجمه ترگمان]اگر عملکرد کلیه مناسب باشد، diuresis باید پس از جایگزینی حجم، اعمال شود تا losses های ادراری را القا نماید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Reported contraindications include renal insufficiency, chronic haemodialysis, some forms of iron overload, and previous oxalate stone formation.
[ترجمه گوگل]موارد منع مصرف گزارش شده عبارتند از: نارسایی کلیوی، همودیالیز مزمن، برخی از اشکال اضافه بار آهن، و تشکیل سنگ اگزالات قبلی [ترجمه ترگمان]contraindications گزارش شده شامل نارسایی کلیه، نارسایی مزمن، برخی اشکال اضافه بار آهن و تشکیل سنگ مرمر قبلی می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many physicians also believe that simple renal cysts commonly cause microscopic haematuria and mild proteinuria.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پزشکان همچنین معتقدند که کیست های ساده کلیه معمولا باعث هماچوری میکروسکوپی و پروتئینوری خفیف می شوند [ترجمه ترگمان]بسیاری از پزشکان معتقدند که cysts کلیوی به طور معمول موجب haematuria میکروسکوپی و پروتیینوری خفیف می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to kidneys, of the kidneys renal means concerning or relating to the kidneys; a medical term.
پیشنهاد کاربران
کلیوی. {مربوط به} کلیه مثال: normal renal function عملکرد طبیعی کلیوی
کلیوی ( adj ) Usage: always used before a noun medical : relating to or involving the kidneys renal disease/failure Renal system که اشاره داره به همون Urinary system بعنی دستگاه ادراری