remonstrate

/ˈremənstreɪt//ˈremənstreɪt/

معنی: تعرض کردن، با تعرض و نکوهش گفتن
معانی دیگر: (با: with یا against) سرزنش کردن، نکوهش کردن، ملامت کردن، اعتراض کردن، (به طور نکوهش آمیز) گفتن، تعر­ کردن، با تعر­ و نکوهش گفتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: remonstrates, remonstrating, remonstrated
• : تعریف: to say in opposition, protest, or objection.
مترادف: protest
مشابه: argue, contend, object, oppugn

- "But what about our families?" he remonstrated.
[ترجمه گوگل] اما خانواده های ما چطور؟ او اعتراض کرد
[ترجمه ترگمان] \" اما خانواده ما چطور؟ او اعتراض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Another member of the council remonstrated that the issue was definitely NOT settled.
[ترجمه گوگل] یکی دیگر از اعضای شورا اعتراض کرد که این موضوع قطعا حل نشده است
[ترجمه ترگمان] یکی دیگر از اعضای شورا اعتراض کرد که این مساله قطعا حل و فصل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: remonstrative (adj.), remonstratingly (adv.), remonstratively (adv.), remonstration (n.), remonstrator (n.)
• : تعریف: to object, complain, or protest, esp. by giving reasons.
مترادف: argue, expostulate, object, protest
مشابه: bitch, complain, contend, demur, dissent

- The neighbors remonstrated with the new tenants about their parties.
[ترجمه گوگل] همسایه ها با مستاجرین جدید در مورد مهمانی هایشان اعتراض کردند
[ترجمه ترگمان] همسایگان به tenants جدید درباره their اعتراض کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The two countries have been remonstrating with each other over the border for decades.
[ترجمه گوگل] این دو کشور چندین دهه است که بر سر مرز با یکدیگر تظاهرات می کنند
[ترجمه ترگمان] این دو کشور چندین دهه است که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to remonstrate against cruelty to animals
علیه ظلم به حیوانات اعتراض کردن

2. I went to the boss to remonstrate against the new rules.
[ترجمه گوگل]من نزد رئیس رفتم تا از قوانین جدید اعتراض کنم
[ترجمه ترگمان]من رفتم پیش رئیس تا قوانین جدید رو سرزنش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I jumped in the car and went to remonstrate.
[ترجمه گوگل]پریدم تو ماشین و رفتم اعتراض کنم
[ترجمه ترگمان]پریدم تو ماشین و رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I went to the farm to remonstrate with the farmer.
[ترجمه گوگل]من به مزرعه رفتم تا با کشاورز اعتراض کنم
[ترجمه ترگمان]من به مزرعه رفتم تا با کشاورز اعتراض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He turned angrily to remonstrate with Tommy, only to see a rat the size of a rabbit lying between his legs.
[ترجمه گوگل]او با عصبانیت برگشت تا با تامی مخالفت کند، اما موش را به اندازه یک خرگوش دید که بین پاهایش خوابیده بود
[ترجمه ترگمان]او با عصبانیت برگشت تا با تامی رو به رو شود و فقط یک موش را ببیند که به اندازه یک خرگوش بین پاهایش قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We'd open our mouths to remonstrate. He'd toddle off.
[ترجمه گوگل]دهانمان را برای اعتراض باز می‌کردیم او کم می آورد
[ترجمه ترگمان]ما دهانشان را برای سرزنش باز می کردیم دستش را دور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He went to the manager to remonstrate.
[ترجمه گوگل]برای اعتراض به سراغ مدیر رفت
[ترجمه ترگمان]به سمت مدیر رفت تا اعتراض کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't remonstrate, I simply answer you.
[ترجمه گوگل]من مخالفت نمی کنم، من فقط به شما پاسخ می دهم
[ترجمه ترگمان]من اعتراض نمی کنم، فقط به تو جواب می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Did you not remonstrate against such infamy?
[ترجمه گوگل]آیا شما در برابر چنین بدنامی اعتراض نکردید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما را سرزنش نکردید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And did you not remonstrate against such infamy?
[ترجمه گوگل]و آیا شما در برابر چنین خواری اعتراض نکردید؟
[ترجمه ترگمان]و شما چرا او را سرزنش نکردید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So please don't remonstrate; in talking about it you have me at a disadvantage.
[ترجمه گوگل]پس لطفا سرزنش نکنید در صحبت کردن در مورد آن، شما من را در یک نقطه ضعف دارید
[ترجمه ترگمان]بنابراین اعتراض نکن، چون در این مورد با من حرف می زنی به ضرر من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Who would want to remonstrate and argue with them?
[ترجمه گوگل]چه کسی می خواهد با آنها سرزنش کند و با آنها بحث کند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می خواهد مخالفت کند و با آن ها بحث کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Miss Temple seemed to remonstrate.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید میس تمپل اعتراض کرد
[ترجمه ترگمان]دوشیزه تم پل اعتراض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Or, if they did, they knew better than to remonstrate with the grim-faced man behind her.
[ترجمه گوگل]یا اگر این کار را می‌کردند، بهتر می‌دانستند که با مرد عبوس پشت سر او سرزنش کنند
[ترجمه ترگمان]یا اگر این کار را می کردند، آن ها بهتر از آن بودند که با آن چهره عبوس و عبوس پشت سرش اعتراض کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعرض کردن (فعل)
attack, harass, remonstrate

با تعرض و نکوهش گفتن (فعل)
remonstrate

انگلیسی به انگلیسی

• express objection, make a statement of protest; prove, demonstrate (archaic)
if you remonstrate with someone, you protest to them about a situation or about their behaviour and try to get it changed or stopped; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : remonstrate
✅️ اسم ( noun ) : remonstrance / remonstrant / remonstration
✅️ صفت ( adjective ) : remonstrant / remonstrative
✅️ قید ( adverb ) : remonstratively
to make objection while pleading
اعتراض کردن

بپرس