remittance

/riˈmɪtəns//rɪˈmɪtns/

معنی: پرداخت، انتقال، پول، تادیه، وجه ارسالی، فرستادن پول
معانی دیگر: (پول) فرستادن، ارسال، حواله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: money that is sent to someone or some place, usu. in payment.
مشابه: stipend

- If we do not receive your remittance by the due date, a late fee will be charged.
[ترجمه گوگل] اگر حواله شما را در تاریخ مقرر دریافت نکنیم، هزینه تأخیر دریافت می شود
[ترجمه ترگمان] اگر تا قرار قبلی پول شما را دریافت نکنیم، هزینه دیرکرد پرداخت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act of sending money or another form of payment or credit.

- If remittance has already been made, please disregard this notice.
[ترجمه محمدی] اگر مبلغ قبلا پرداخت شده است به این اخطار توجه نفرمایید.
|
[ترجمه گوگل] اگر حواله قبلاً انجام شده است، لطفاً این اطلاعیه را نادیده بگیرید
[ترجمه ترگمان] اگر پول را از دست داده بودیم، لطفا توجه به این توجه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Your last month's salary will be paid by remittance.
[ترجمه گوگل]حقوق ماه آخر شما با حواله پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]حقوق ماه گذشته شما با پرداخت وجه پرداخت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Please enclose your remittance, making cheques payable to Thames Valley Technology.
[ترجمه گوگل]لطفا حواله خود را ضمیمه کنید و چک ها را به فناوری دره تیمز پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا وجه ارسالی تان را محصور کنید و چک را به تکنولوژی دره Thames واریز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many countries place restrictions on the remittance of currency abroad.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشورها محدودیت هایی را برای ارسال ارز به خارج از کشور اعمال می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها محدودیت هایی را بر پرداخت پول رایج در خارج از کشور اعمال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The goods will be dispatched on remittance of the full amount.
[ترجمه گوگل]کالا با حواله تمام مبلغ ارسال می شود
[ترجمه ترگمان]کالاها را به مبلغ کامل ارسال خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please return the completed form with your remittance.
[ترجمه گوگل]لطفا فرم تکمیل شده را همراه با حواله خود برگردانید
[ترجمه ترگمان]لطفا فرم تکمیل شده وجوه ارسالی تان را برگردانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She sends a small remittance home to her parents each month.
[ترجمه گوگل]او هر ماه یک حواله کوچک به خانه برای والدینش می فرستد
[ترجمه ترگمان]هر ماه یک محموله کوچک برای پدر و مادرش می فرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Remittance can be made by cheque or credit card.
[ترجمه گوگل]حواله را می توان با چک یا کارت اعتباری انجام داد
[ترجمه ترگمان]Remittance را می توان از طریق چک یا کارت اعتباری انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We will forward the goods on remittance of £
[ترجمه گوگل]ما کالا را با حواله £ ارسال خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما کالاها را بر روی پول واریز می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were also important military remittance contractors during the Seven Years' War.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین پیمانکاران مهم حواله های نظامی در طول جنگ هفت ساله بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در طی هفت سال جنگ، از نظر پیمانکاران از نظر نظامی مهم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You may change your oversea remittance at the Bank of America.
[ترجمه گوگل]می توانید حواله خارج از کشور خود را در بانک آمریکا تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]ممکن است پول oversea خود را به بانک آمریکا تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Well, let's issue a dollar remittance check that you can mail to them.
[ترجمه گوگل]خوب، بیایید یک چک حواله دلاری صادر کنیم که بتوانید برای آنها پست کنید
[ترجمه ترگمان]خوب، اجازه بدهید یک چک به دلار صادر کنیم که شما می توانید آن را به آن ها پست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As an importer, we think remittance against documents is safer.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک واردکننده، ما فکر می کنیم حواله در برابر اسناد امن تر است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک وارد کننده، فکر می کنیم ارسال وجه علیه اسناد امن تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. E-mail or fax the remittance bill to the committee for confirmation.
[ترجمه گوگل]صورتحساب حواله را برای تایید به کمیته ایمیل یا فکس کنید
[ترجمه ترگمان]ارسال وجه ارسالی به کمیته برای تایید به کمیته ارسال وجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Since couplet remittance debuts on the west, a lot of release business to need to write mail to revise ability of phoneticize full name to get to us pay.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که حواله دوبیتی در غرب آغاز شد، بسیاری از کسب و کارها نیاز به نوشتن نامه برای تجدید نظر در توانایی آوایی کردن نام کامل دارند تا به ما بپردازند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که فرستادن دو قطعه به سمت غرب شروع می شود، بسیاری از تجارت آزاد نیاز به نوشتن نامه برای اصلاح توانایی of نام دارد تا به ما حقوق بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They also enjoyed complete control over China's international remittance and foreign trade financing.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین از کنترل کامل بر حواله بین المللی چین و تامین مالی تجارت خارجی برخوردار بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین از کنترل کامل پول بین المللی و تامین مالی تجارت خارجی چین برخوردار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرداخت (اسم)
finish, expenditure, settlement, emolument, pay, remuneration, polish, burnish, payment, fee, disbursement, outlay, hire, payoff, remittance, remitment

انتقال (اسم)
transfer, shunt, transmission, transmittance, transmittal, shift, devolution, turnover, transportation, conveyance, transition, conductance, conduction, remittance, reassignment, remitment, transmittancy

پول (اسم)
handsel, deposit, shiner, money, dough, specie, rhino, payment, fee, currency, purse, denomination, riches, lucre, gold, lolly, moolah, remittance, pelf, wampum

تادیه (اسم)
pay, payment, remittance

وجه ارسالی (اسم)
remittance

فرستادن پول (اسم)
remittance

تخصصی

[حقوق] وجه ارسالی، نقل و انتقال پول

انگلیسی به انگلیسی

• transferral of funds, sending of a payment
a remittance is a sum of money that you send as payment for something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

پولی است که معمولا از طریق پست به عنوان دستمزد یا جایزه برای فرد یا سازمان دیگری فرستاده می شود. برای مثال به پولی اطلاق می شود که فردی در یک کشور خارجی به دست آورده و آن را برای خانواده خود در کشور دیگر می فرستد.

بپرس